پایان بیم و نشیب ‏های 1395

در واپسین شماره از نشریه پنجره ایرانیان در سال 1395، قصد داشتیم از بیم ‏ها و امیدهای این سال یا فرازها و نشیب‏ های آن سخن بگوییم، اما هر چه گشتیم امید و فرازی در سال پشت سر نیافتیم. سالی پر از حوادث ناخوشایند ملی و جهانی که بسیاری از امیدهای موجود را ناامید کرد؛ و در صنعت ساختمان نیز رکود بی‏ سابقه و شدید آنچنان جولان داده و می ‏دهد که کارد را به استخوان بسیاری از فعالان این عرصه رسانده است.
  • یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 17:34

آنچه مسئله پیش رو را غامض ‏تر از هر زمان دیگری می‏ کند، تعدد عواملی است که در شکل گیری چنین شرایط ناخوشایندی دخالت دارند: از موضوعات کلان جهانی تا عوامل ریز داخلی. در این مقال اندک فقط دو پرده از این نمایش غم‏ انگیز را مرور می ‏کنیم.

برای مشاهده فایل پی دی اف کلیک کنید.

پرده اول این نمایش، تحولاتی در سطح جهانی است که بدون توجه به این عوامل نمی ‏توان به تحلیلی واقع‏ نگرانه در این خصوص رسید. هرچند در آغاز این سال بسیاری از مردم ایران و البته صنعتگران عرصه ساختمان امیدوار به دستاورد بزرگ دستگاه دیپلماسی کشورمان، در انتظار گشایش بن‏ بست‏ ها و جوانه زدن رونق در بازار بودند، بدعهدی‏ های خارجی و برخی موانع داخلی این امید را تا حد بسیاری ناکام گذاشت. شاید اگر روال کار برجام چنان که باید و قرار بود پیش می‏ رفت، امروز در چنین وضعیت وخیمی به‏ سر نمی‏ بردیم. البته نباید از انصاف دور شد و دستاوردهای فوق‏العاده برجام را نادیده انگاشت و شرایط خطیر و ناگواری‏ های ملی و جهانی را در دوره پیشابرجام به فراموشی سپرد. روشن است که امنیت امروز ما و گردش هر چند کند چرخ اقتصادی کشور تا حد بسیاری مرهون این توافق تاریخی است؛ اما این نکته را نیز نمی ‏توان از نظر دور داشت که تخریب‏ ها و بدعهدی‏ های فراوان اجازه ندادند که میوه برجام برسد و شهد حقیقی آن کام ملت عزیزمان را شیرین کند. در این میان، در بحبوحه ناامنی و ستیز‏های فرسایشی جاری در منطقه، قدرت گرفتن تندروی در ایالات متحده، رسیدن به صلحی پایدار را بیش از پیش در هاله‏ ای از ابهام قرار داد.

تاثیر چنین عواملی بر روند کاری دولت تدبیر و امید غیرقابل انکار است. با وجودی که این دولت وارث خرابی‏ ها و فسادهای بسیاری بود و همزمان با موانع داخلی بسیاری دست و پنجه نرم می ‏کرد، در سه سال نخست خود توانست بار مشکلات این کشور را دست‏ کم در عرصه بین‏ الملل تا حد بسیاری کاهش دهد. با این وجود اتفاقات بعدی دست دولت را در سروسامان دادن به اوضاع موجود تا حد بسیاری بست.

بدون تردید چنین وقایعی بیشترین تاثیر را در اقتصاد کشور و به تبع آن در حوزه صنعت ساختمان از خود برجای گذاشته ‏اند و مانع از هر گونه پویایی و رونق در این حوزه شده ‏اند. همه این مسائل بیش از پیش این واقعیت را روشن می ‏سازند که حوزه ‏های مختلف تولیدی کشورمان باید با نگاه به درون و بدون چشم داشت به گشایش دروازه بازارهای جهانی به روی کشورمان و ورود سرمایه‏ های خارجی، فکری به حال خود کنند.

پرده دوم نمایشنامه غم‏ انگیز 1395 را فاجعه پلاسکو رقم زد. این مصیبت که با فداکاری غیورانه جمعی از جان‏برکفان آتش‏نشان کشورمان رنگ و بویی تراژیک و حماسی به خود گرفت، قلب تمامی ایرانیان را به درد آورد. اما این فاجعه واقعیت ‏های، شاید نه چندان پنهان دیگری را به نمایش گذاشت: از یکسو افکار عمومی را متوجه و نگران ابعاد مصیبت‏ بار بی ‏توجهی به بافت‏ های فرسوده کشورمان کرد و از سوی دیگر پرده از سوء مدیریت‏ های فراوان برداشت.

با تکیه بر اخبار موجود، درصورت وجود مدیریتی موثرتر در اطفای حریق، این امکان وجود داشت که جوانان برومند این مرزوبوم مجبور به جان فشانی در لهیب آتش جانسوز نشوند. از آن بالاتر اگر بر سازه ‏های شهری و بافت فرسوده مدیریتی کارآمد و کارآزموده ‏تر حاکم بود شاید اصلا چنین اتفاقی در چنین ابعادی هرگز رخ نمی ‏داد. درست است که پس از بروز چنین حوادثی اما و اگرها نمی‏ توانند خسارات وارده را جبران کنند اما قطعا می‏ توانند مانع از تکرار آن شوند.

می‏ توان گفت فاجعه پلاسکو جایگاه خطیر صنعت ساختمان و استفاده از فناوری‏ های روز و رعایت به‏ روزترین نکان ایمنی را به نمایش گذاشت. باید اذعان کرد که حوزه ساخت و ساز نقش بسیار تعیین‏ کننده‏ای در زندگی شهروندان بر عهده دارد که بی‏ توجهی به آن می ‏تواند چنین فجایعی در سطح ملی به بار آورد. البته با بررسی آمارهای موجود از گستردگی بافت‏ های فرسوده و نیز ساختمان‏ های قدیمی و ناایمن، عمق ماجرا بیشتر نمایان می‏ شود.

 با مرور این دو پرده از سیر حوادث جاری، می‏ توان چنین برداشت کرد که در حالی‏ که اوضاع بین‏ المللی بس ناگواری را پشت سر می‏ گذاریم، کمبودها و ناکارآمدی‏ های دستگاه‏ های دولتی نیز مزید بر علت شده ‏اند تا بر وخامت شرایط حاکم بر اقتصاد کشور و به ‏تبع آن صنعت ساختمان دامن زده شود. در وضعیتی که امید چندانی به برچیده شدن موانع کلان اقتصادی نمی‏ رود، نه ‏تنها از نیازها و عقب‏ ماندگی‏ های داخلی برای به حرکت درآوردن چرخ اقتصاد بهره گرفته نمی ‏شود، بلکه با بی‏ تفاوتی نسبت به این موارد هر لحظه از زندگی خود را آبستن حوادثی دلخراش کرده ‏ایم. حتی تصور اینکه امروز چند ساختمان مانند پلاسکو در تهران وجود دارند و چه تعداد از هم‏وطنانمان در آن ها مشغول زندگی یا کار فعالیت هستند، بسیار دهشتناک است.

حال پرسشی که دراینجا مطرح می‏ شود آن است که در چنین فضایی آیا نمی‏ توان برنامه ‏ریزی‏ هایی در سطح کلان صورت داد که توان بسیار بالای کشور در عرصه ساخت و ساز به سمت نوسازی یا بازسازی این حجم انبوه از بافت فرسوده هدایت شود، تا در درجه نخست ایمنی جان هموطنان عزیزمان تامین شود و هم خرده رونقی به صنعت عظیم ساختمان کشورمان بازگردد و هم تا حدی از ساخت و سازهای غیر ضروری و غالبا منفعت‏ طلبانه که فضا و آسمان شهرمان را به گروگان خود گرفته‏ اند، نجات یابیم؟

به‏ هر حال سال 1395 را با همۀ این بیم‏ ها نشیب ‏ها پشت سر گذاشتیم و امیدواریم سال آینده، سالی سرشار از امید و بالندگی برای اقتصاد کشورمان به‏ خصوص صنعت ساختمان باشد.

نشریه پنجره ایرانیان-سال دهم-شماره 113,114-اسفند95وفروردین96


ثبت نظر

ارسال