گزارش اختصاصی خبرنگار پنجره ایرانیان از کارگاه های کوچک در و پنجره ساز
بدون تردید این ها بخش تاثیرگذار این صنعت هستند، اما همه بدنه آن را تشکیل نمی دهند. در کنار سرمایه های هنگفتی که در چنین شرکت هایی در جریان است، هستند کارگاه هایی که با سرمایه ای اندک راه اندازی شده و در حال فعالیت می باشند. کم نیستند افرادی که زندگی خود را از همین کارگاه های کوچک و با دستگاه هایی ارزان قیمت می گذرانند. با وجود این، شاید کمتر درباره آنها شنیده یا خوانده باشیم؛ و آنچنان که به نظر می رسد، تاکنون کسی به سراغ آنها نرفته و از حال آنها جویا نشده، و اصولا مرجع و ماوایی نیز برای رجوع این صنعتگران وجود ندارد. افزون بر این که آگاهی از شرایط حاکم برای این بخش و رسیدگی به مشکلات آنان از وظایف دستگاه های ذیربط بوده و باید دغدغه دلسوزان این صنعت باشد، ساماندهی و ارتقای وضعیت صنعت در و پنجره سازی نیز بدون در نظر گرفتن این بخش و تحت پوشش های حمایتی، نظارتی و صنفی قرار دادن آنها میسر نخواهد بود. از این منظر، پنجره ایرانیان تصمیم گرفت به متن بازار در پنجره سازی برود و از نزدیک شاهد گوشه ای از وضعیت حاکم بر آن باشد. آنچه در ادامه می خوانید گزارش اختصاصی خبرنگار پنجره ایرانیان، از یکی از مراکز تجمع چنین کارگاه هایی، یعنی خیابان قلعه مرغی است. خبرنگار ما یک روز را در میان "اوستاکارهای" خیابان قلعه مرغی گذراند و تلاش کرد تنها گوشه ای از وضعیت آنجا را برای شما به تصویر کشد:
برای مشاهده فایل پی دی اف کلیک کنید.
صنعت در و پنجره دوجداره یو.پی.وی.سی صنعتی نوظهور و جوان، اما روبه توسعه است. به همین جهت اتخاذ سیاست های خرد و کلان، نوسان ارز، رکود در بازار ساخت و ساز مسکن، مسکن مهر، تعرفه واردات کالا، سیاست های خرد بازاری و مردمی و بایدها و نبایدهای ریز و درشت دیگر، تاثیرات مثبت و منفی متفاوتی بر این نهال سر برآورده بر جای می گذارد.
گذشته از شرکت ها و کارگاه های بزرگ و برندها و کلیه هیاهوهای صنعت در و پنجره سازی، در گوشه ای از این حوزه گسترده کارگاه های بسیار کوچکی مشغول به کار هستند، که بخش نه چندان کوچکی از بدنه اصلی صنعت در و پنجره دوجداره یو.پی.وی.سی را تشکیل می دهند. این کارگاه ها عموما بی خبر از آنچه که در سطح کلان این صنعت روی می دهد و حتی بی خبر از وجود تشکل های صنفی مختلف، مشغول به کار هستند؛ با این حال، برغم دوری از فضای کلان این صنعت و فارغ از هر تبلیغ و برندسازی و بوق و شیپوری، به عنوان بازوی اجرایی و بخش جدایی ناپذیر این صنعت به شمار می آیند. از همین رو گزارش پیش رو سعی دارد تا به نُه توی این کارگاه ها رفته و ببیند در این کارگاه ها چه می گذرد؟ آیا فعالیت آنها در جهت پیشبرد صنعت قرار داشته یا بدان آسیب می زند؟ و نهایتا با در اختیار گذاشتن تریبونی آزاد برای مدیران این کارگاه های کوچک، از ناگفته ها و ناشنیده های آنها سر درآورده و رسانه ای باشد برای شنیدن صدای این پنجره سازان!
خیابان قلعه مرغی کف بازار صنعت پنجره
پیدا کردن خیابان قلعه مرغی جایی که کارگاه های ریز و درشت پنجره سازی گرد هم آمده اند، کار چندان دشواری نبود؛ درست اواسط خیابان قزوین بعد از پل نواب و نرسیده به دوراهی قپان، تابلوی سفیدرنگ قلعه مرغی که به سمت چپ اشاره دارد به چشم می خورد. وارد قلعه مرغی که شوید، دو طرف خیابان همه نوع کارگاه در و پنجره را می بینید.
از ابتدای خیابان، یک به یک وارد کارگاه ها شدیم و به گفتگو پرداختیم. گرچه برخی از آنها، اول کار به هر دلیلی از مصاحبه پرهیز می کردند؛ اما به محض اینکه متقاعد می شدند از نشریه پنجره آمده ایم و قرار است مشکلات آنها را منعکس کنیم، زبان به سخن بازکرده و ناگفته ها و ناشنیده های این صنعت را به زبانی بیتکلف و ساده مطرح می کردند.
یکی از این استادکاران داود نام داشت، که در کارگاه کوچک خود، خط تولید آلومینیوم و یو.پی.وی.سی را در کنار هم جای داده بود. او با ابراز بی اطلاعی از وجود تشکلی صنفی، عمده ترین مشکل خود را تامین مواد اولیه پنجره های دوجداره یو.پی.وی.سی و همچنین کمبود سرمایه برشمرد و اضافه کرد: «متاسفانه سود کار بسیار پایین آمده و این به دلیل افزایش بیش از حد پنجره سازها و رکود ساخت و ساز می باشد.» وی در ادامه با اشاره به تاثیر کاهش قیمت پنجره، اظهار داشت: «همه این موارد باعث می شود تولیدکنندگان قیمت را کاهش دهند، و این روند نهایتا بر کیفیت کالا تاثیر منفی می گذارد.» وی که در تولیدات خود از سه نوع پروفیل استفاده می کند، عدم تعرفه مشخص و فقدان نظارت جامع و لازم را از جمله مشکلات مهم صنعت می داند.
سپس به سراغ پنجره ساز دیگری رفتیم که چند باب جلوتر واقع شده بود. دانیال که در کارگاهی به تولید پنجره های دوجداره یو.پی.وی.سی مشغول است، در آشفته بازار این صنعت نقش نشریه پنجره ایرانیان را بسیار تاثیرگذار دانست و اضافه کرد: «شما می توانید صدای چنین کارگاه هایی باشید و آن را به گوش مسئولان و مدیران ذیربط برسانید و درصدد رفع موانع موجود برآیید.»
همچنین بهادر، استاد در و پنجرهسازی که در کارگاه 40 متری خود هم پنجره دوجداره آلومینیومی ــ ترمال بریک ــ و هم یو.پی.وی.سی تولید میکند، ضمن ابراز بیاطلاعی از وجود استانداردهای پنجرههای یو.پی.وی.سی با تعجب به ما گفت: «مگر پنجرهسازی، استاندارد هم دارد.» وی که کمتر از دو سال است وارد صنعت در و پنجره شده، با اشاره به پنجرههای تولید خود، آنها را از جمله بهترین پنجرههای کشور میداند. وی با ابراز تاسف از عدم ساخت و ساز در کشور عنوان کرد: «از 4 ماه پیش تا کنون هیچ پروژه و سفارشی نداشتهایم و چشممان نیز آب نمیخورد که در آینده اتفاق تازهای بیافتد.» این مدیر کارگاه در و پنجره که از ماهیت نشریه پنجره اطلاع درستی نداشت، از معدود نسخههای نشریه پنجره ایرانیان که روی میزش به چشم می خورد، به عنوان کاتالوگ تبلیغاتی یاد میکرد! این پنجرهساز ضمن اظهار بیاطلاعی کامل از وجود مراکز ذیصلاح در این صنعت، شخص رییس جمهور را مسئول رسیدگی به این مشکلات میدانست. وی در همین خصوص میگوید: «چطور رییس جمهور به شهرهای مختلف سفر میکند، مشکلات مردم آن شهرها را بررسی میکند، ولی ما پنجرهسازها را کلا رها کرده است!» به طور کلی این تولیدکننده پنجره، تنها مرجع رسیدگی به معضلات موجود را مقام اول اجرایی کشور میدانست.
در ادامه، کارگاهی در زیرزمین یک فروشگاه صنایع چوب، نظرمان را جلب کرد. جایی که با اسپری مشکی رنگ نوشته شده بود «پنجره پی.وی.سی». وارد می شویم. گرچه سنگینی هوای محیط کمی آزاردهنده است، اما سه شریک که پا به پای یکدیگر کار میکنند به چشم میآیند. به سختی راضی به گفتگو میشوند. آنها سه دوست قدیمی هستند که از همان زمان ورود به این صنعت، در حال ورشکستگی بوده اند! یکی از آنها می گوید: «از حدود سه سال پیش بدون هیچ تخصصی وارد صنعت پنجرهسازی شدیم و خیلی زود این حرفه را یاد گرفتیم. در ابتدا بازار این صنعت بازار بسیار مناسبی بود، اما اکنون دست در این صنعت زیاد شده و هرکس ماشین خود را فروخته و با پول آن پنجره تولید میکند». شریک دوم در پاسخ به این اظهار نظر ما که با توجه به مواد اولیه موجود در کارگاه و خط تولیدی که میبینم، ظاهرا از بازار خوبی برخوردار هستید، میگوید: «این روزها برعکس بازار کار، هر روز فقط پنجرهساز جدیدی در کشور پیدا میشود.» شریک سوم نیز بر افت شدید بازار پنجره سازی تاکید داشت، اما از نظر او توضیح دلیل این شرایط برعهده کارشناسان است. او برای ما تعریف کرد که مدت 12 سال با تاکسی کار می کرده، اما چندی پیش به پیشنهاد دوستان و پس از بررسی اجمالی بازار کار این صنعت، به مدد تسهیلات ناچیز بانکی و فروش تاکسی خود و همت دوستان دیگر این کارگاه را برپا کرده است. او ادامه داد: «در ابتدا همه چیز خوب بود، سفارشات به حدی بود که برخی از آنها را به دلیل کمبود وقت رد می کردیم. اما حالا اوضاع افتضاح است.»
در ضمن گفتگو، پدیده ای بسیار خارق العاده! نظرمان را به خود جلب کرد: پنجرهای که از پروفیل های مختلف ساخته شده بود! در این باره از آنها پرسیدیم، در پاسخ گفتند: «بازار بد کار ما را به جایی رسانده که برای سود بیشتر از ضایعات استفاده می کنیم».
نکته جالب توجه دیگر اینکه مالکان این کارگاه پنجره سازی بی خبر از وجود تشکل های صنفی موجود، فقدان چنین تشکل هایی در حوزه فعالیت خود را مسبب این بازار نامطلوب می دانند.
وقتی از پله های این کارگاه زیرزمینی بالا رفتیم، هوای خیابان قلعه مرغی رو به تاریکی می رفت. پنجره سازان قلعه مرغی در حال بستن پنجره یک روز کاری خود بوده و ما در حال ترک خیابان قلعه مرغی بودیم. اما سوال های بسیاری ذهن ما را به خود مشغول کرده بود:
ـ چه کسی پاسخگوی زیان های ناشی از فعالیت افراد غیر ماهر در چنین مشاغل تخصصی است؟ زیان هایی که هم بر جامعه و هم بر خود چنین افرادی وارد می شود؟
ـ چه نهادی وظیفۀ آموزش و اطلاع رسانی به افرادی را دارد که می خواهند وارد چنین حرفه هایی شوند؟
ـ اصولا مرکز یا مرجعی باید وجود داشته باشد که بر آغاز فعالیت و تداوم فعالیت در این حرفه نظارت کند؟
ـ به طور کلی کدام ارگان در قبال کارگاه های غیر استاندارد وظیفه نظارتی دارد؟
ـ قصور ناآگاهی چنین فعالانی از وجود تشکل ها بر عهده کیست؟
نشریه پنجره ایرانیان ــ سال هشتم ــ شماره 95 ــ شهریور 94
گزارش بسیار جالبی بود ممنون