مهندس فرخ ظفر فرخی – کرفت مولر ایران
از زمانی که نظامهای مدیریتی در دنیا تشکیل و به عنوان یک علم تعریف شده اند تحولات گستردهای اتفاق افتاده و مبنا و مأموریت سازمانها تغییر یافته است. از سازمانهای بروکرات کالا محور، فروش محور ... تا نظریههای اخیر که بر مسئولیت اجتماعی سازمانها تأکید میورزند. اما نکتهای که در کشور ما چندان مورد استقبال قرار نگرفته و عمدتا در حد شعار باقی مانده نظریه مسئولیت اجتماعی سازمانهاست. نظریهای که نه تنها کاملتر از سایر نظریهها میباشد بلکه تمام منافع حاصل از آن نظریهها را نیز شامل میشود و منافع جامعه و سازمان را همزمان بهبود میبخشد.
شاید اکثر خوانندگان با این جمله یا مشابه آن مواجه شده باشند و به عنوان یک شعار از کنار آن گذر کرده باشند و در ذهن خود این سوال را مطرح کرده باشند که مگر میشود هدف بنگاه اقتصادی خصوصی چیزی به غیر از منافع اقتصادی باشد؟ شاید تصور این امر را داشته باشند که این شعار به درد سازمانهای خیریه، آموزش و پرورش، بهداشت و ... میخورد و چه ارتباطی بین این شعار و یک شرکت فعال در زمینه در و پنجره وجود دارد؟ مقالهای که پیش روست به این سوال و حواشی آن پاسخ خواهد داد:
بارها با این مورد در زندگی شخصی و تجارت مواجه شدهایم که کالا یا خدماتی را دریافت ایم که بنا به دلایلی ایراد و مشکلی داشته و فروشنده حاضر به پاسخگویی نبوده و یا نتوانسته مشکل را مرتفع نماید. در خاطر اکثر ما هست که یک شرکت تولید سوسیس و کالباس چند سال پیش با عرضه محصولی با گوشتهای آلوده موجب ترس و وحشت جامعه شد. مثالهای اینگونه زیادند اما شاید در خصوص صنعت در و پنجره به ظاهر این امر نمود کمتری در جامعه داشته باشد. اما اگر کمی کلانتر به این مسأله توجه نماییم شرکت تولیدی یا وارد کنندهای که برای مثال دستگاه یراق، پروفیل و یا پنجره عرضه میکند ولی نسبت به ارائه محصول یا خدمات پس از فروش با کیفیت اقدام نمینماید و صرفا سود مقطعی را در نظر گرفته، هم برای خود و هم برای جامعه به دلایلی مانند موارد ذیل آسیب میرساند:
و ... .
و ... .
چگونه نظریه مسئولیت اجتماعی منافع سازمان را تأمین مینماید؟
برای درک این امر ابتدا بایست با مفاهیم این نظریه و چارچوب آن آشنا شویم. "بارنی" و " گریفن" مسئولیت اجتماعی را چنین تعریف کردهاند: مسئولیت اجتماعی، مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان باید در جهت حفظ و کمک به جامعهای انجام دهد که در آن فعالیت میکند. از دیدگاه "داگلاس" مسئولیت اجتماعی از تعهدات مدیریت است که علاوه بر حفظ و گسترش منافع سازمان، در جهت رفاه عمومی جامعه نیز انجام میگیرد. بر مبنای نظریه "کارل" هرم مسئولیت اجتماعی سازمان دارای چهار بعد اصلی است که عبارتند از: (تصویر شماره 1)
در واقع چهار بعد مطرح شده باعث شکل گیری ارزشهای اجتماعی نوینی در جامعه شده که خود منافع سازمان را نه تنها تحت تأثیر قرار داده و بهبود میبخشد بلکه به یکی از اصول آن تبدیل میگردد.
ایجاد ارزش از طریق مسئولیت اجتماعی
فضای سازمانها به سرعت در حال تغییر بوده وسازمانها بر اثر روندهای جاری به سوی نشانهای تجاری جهانی پیش میروند که سازمانهای چند ملیتی با زنجیرههای تأمین جهانی نیز بدان شدت میبخشند. بسیاری از سازمانها به نحو فزایندهای از ارزش مستقیم اقتصادی مسئولیت اجتماعی آگاهی یافته و با ادغام آن به منزله سرمایهگذاری راهبردی با راهکار اصلی کسب و کار و فعالیتهای مدیریتی خود، میتوانند تأثیر مثبتی بر جامعه و محیط خود داشته باشند و در ضمن، شهرت و اعتبار خود را نیز تقویت کنند. با پیروی از این روش، نه تنها برای امروز خود سود تولید میکنند، بلکه موقعیت آینده خود را نیز تثبیت مینمایند. در واقع بر مبنای رعایت چارچوب این نظریه، سازمانها ارزشهای اجتماعی و درون سازمانی جدید و مفیدی را ایجاد میکنند که منافع و سود آنها را نیز تحت تأثیر مستقیم قرار میدهد. برخی از این ارزشها عبارتند از:
ارزشهای درون سازمانی:
ارزشهای اجتماعی
نتیجه:
بنابراین سازمانها باید به کارهایی دست بزنند که مورد قبول جامعه و منطبق با ارزشهای آن باشد .سازمانهایی که نتوانند خود را با این مهم تطبیق دهند، در عرصه عمل موفق نخواهند بود. به عبارت دیگر، سازمانها برای آنکه بتوانند جایگاه خود را در جامعه حفظ نموده یا بهبود بخشند، به نحوی که باعث ادامه بقای آنها و موفقیتشان در کار شود، لازم است که به مسئولیت اجتماعی توجه لازم را داشته باشند .بنابراین مسئولیت اجتماعی سازمانها عامل اساسی بقای هر سازمان است.
پنجره ایرانیان- شماره67-اردیبهشت 92