وقتی با ویستابست خاطره میشود
برداشت اول:
پنجمین نمایشگاه بینالمللی در و پنجره در حالی برگزار شد که به نظر میرسید این میدان به عرصه سخت رقابت شرکتهای داخلی تبدیل شده و بازار ایران نیز روز به روز رقابتیتر میشود. در هر گوشه از نمایشگاه تابلوها و نمادهایی متنوعی دیده میشد که نشان از جدیت تمام تولیدکنندگان برای گرفتن سهم بازار داشت. اما با این همه به راحتی میشد وجه تمایز شرکتهای پیشتاز را تشخیص داد. این موضوع هم از طریق تبلیغات محیطی قابل درک بود و هم از لابهلای زمزمههای بازدیدکنندگان. حالا دیگر میشد فهمید که نمایشگاه در و پنجره تنها یک نمایشگاه معمولی نیست. زیرا به لحاظ میزان شرکتکنندگان و بازدیدکنندگان دست کمی از نمایشگاههای بزرگ کشور نداشت. اگرچه عنوان این نمایشگاه در و پنجره بود، اما بیشتر به عرصه رقابت تنگاتنگ شرکتهای تولیدکننده پروفیل یوپیویسی تبدیل شده بود. هر چند این صنعت در ایران عمر کوتاهی داشته و نوپا محسوب میشود، اما در این چهار روز کاملا پیدا بود که به مرز قابل قبولی از کیفیت و خودکفایی دست پیدا کرده و اکنون برخی از برندهای خوشنام ایرانی در مقابل بزرگترین شرکتهای تولیدکننده پروفیل یوپیویسی در دنیا عرض اندام میکنند.
به این موضوع میتوان رشد شتابنده واحدهای مونتاژ در و پنجره یوپیویسی را نیز اضافه کرد که امروزه تقریبا در تمام استانهای ایران یکی پس از دیگری دایر شدهاند و در عین حال رقابت برای آنها نیز سختتر شدهاست. حالا دیگر مصرفکنندگان و فعالان ساخت و ساز در ایران در انتخاب در و پنجره خود چندگام جلوتر حرکت میکنند و برای سفارش یا خرید در و پنجره ابتدا به برند پروفیل و کیفیت آن نیز توجه ویژهای دارند.
در بین بازدیدکنندگان وقتی با برخی از آنها هم کلام میشویم معتقدند که ساختمان فاخر و با کیفیت، برند فاخر را میطلبد و این موضوع را باید در تمام اجزای یک بنا در نظر گرفت. به همین دلیل است که آنها عرصه نمایشگاه را بهترین محل برای انتخاب کالا و مصالح مورد نیاز ساختمان خود برمیگزینند. افرادی از این قبیل کم نبودند و بیشتر به دنبال برندهایی بودند که جان گرفتهاند. این موضوع گویای همان مثل معماران خبره است که میگویند:« ساختمانها میمیرند، اما برندها زنده میمانند.» اکنون بسیاری از آنها به دنبال آن هستند که با انتخاب برندهای خوشنام برای بناهای خود جایگاه ویژهای ایجاد کنند.
برداشت دوم:
هنوز داشتم فلسفه چهرهها و ایده شرکت ویستابست را که در یک تابلو بزرگ روبروی در اصلی نمایشگاه نقش بسته بود، مرور میکردم که ناگهان در ورودی درنمایشگاه یک دستگاه خودرو تویوتا کمری سفید رنگ در مقابلم ترمز کرد و از من دعوت کرد تا برای رسیدن به سالنهای نمایشگاه سوار شوم. چه میزبانیای از این بهتر. روی بدنه خودرو نشان ویستابست نقش بسته بود و وقتی سوار شدم راننده با لحن دوستانهای خوش آمد گفت. کمی جلوتر که رفتیم خودروهای مشابه دیگری را دیدم که دقیقا همین وظیفه را انجام میدادند و بازدیدکنندگان را از مقابل در تا سالنها و از سالنها تا محل خروج میرساندند. فاصله در اصلی نمایشگاه تا سالنها کمی طولانی است و قطعا برای برخی از افراد مسن تردد این مسیر دشوار به نظر میرسد. فرقی نمیکرد کارمند کدام شرکت و غرفه و یا بازدیدکننده آنها باشی، مهم این است که با این ابتکار ویستابست و با گشادهرویی هرچه تمام تر به مقصد میرسی. قبل از این هم گاه و بیگاه به نمایشگاه میآمدم اما هیچ وقت با چنین صحنههایی روبرو نبودم. وقتی برندها اینگونه وجه تمایز نشان میدهند به راحتی میتوان جایگاه و حتی شخصیت مدیران و کارکنان آن را در ذهن تصور کرد. از حال و هوای نمایشگاه هم کاملا پیدا بود که ویستابست یک سر و گردن بالاتر از دیگران فعالیت میکند. این موضوع نه در تبلیغات جذاب و اثرگذار بلکه در تمام شئونات این مجموعه به راحتی قابل مشاهده است. در بین شرکتهای مونتاژ در و پنجره شرکتهایی حضور داشتند که به عنوان نماینده شرکت ویستابست در سالنهای مختلف غرفه ایجاد کرده بودند. نکته جالب توجه آنکه اکثر این شرکتها در گوشه کنار غرفهها و اقلام تبلیغاتی خود نشان ویستابست را درج کرده بودند تا در ذهن بازدیدکنندگان یک تولید با کیفیت را تداعی کنند.
با یکی از این غرفهداران هم کلام شدم و از او پرسیدم از بین برندهای مختلف پروفیل چرا فقط ویستابست را انتخاب کردهاید؟ او در پاسخ گفت: «با ویستابست بیدردسرتر و پایدارتر در بازار حرکت میکنیم و آینده خودمان را هم تضمین میکنیم.» فرد دیگری هم که کنار او ایستاده بود در جمله کوتاهی گفت: «وقتی کار با کیفیت ارائه میدهیم دعای خیر مشتریان هم پشت کسب و کارمان است و این خود یک نعمت بزرگ است.»
سالن 38 یکی از عرصههای رقابت سخت تولیدکنندگان پروفیل یوپیویسی بود. در بدو ورود و در لابه لای شلوغی غرفهها و جمعیت، ضلع جنوبی سالن توجه هر بازدیدکنندهای را به خود جلب میکند. غرفهای با شناسنامههای مصور ویستابست که هر بازدیدکنندهای به راحتی هر چه را میخواست جستجو میکرد و البته یک متصدی خوش برخورد که با لبخند به استقبال افراد میآمد. طرحی غرفه به صورت باز و بدون محدودیت یک ویژگی منحصر به فرد بودکه افراد در آن احساس راحتی میکردند و این همان موضوعی بود که دیگر برندها کمتر به اهمیت آن توجه کرده بودند. «غرفه ویستابست کجاست؟» این پرسشی بود که معمولا در لابهلای جمعیت بازدیدکننده به راحتی شنیده میشد و بازدیدکنندگان تمایل داشتند زودتر به آن برسند. سالن 35 نمایشگاه بینالمللی محل اصلی غرفه شرکت ویستابست بود. حین بازدید به این موضوع فکر میکردم که حضور همزمان در دو سالن اصلی و استراتژیک نمایشگاه، نه یک رقابت بلکه احترام به حقوق افرادی است که از نقاط مختلف ایران برای بازدید به تهران آمده بودند و به راحتی میتوانستند ویستابست را پیدا کنند. در سالن 35 غرفه ویستابست بسیار خلاقانه و کم نظیر طراحی شده بود و پیچیدگی غرفههای دیگر را نداشت و این یعنی «زیبایی در عین سادگی». به گونهای که هر بازدیدکنندهای به راحتی میتوانست وارد آن شود و اطلاعات مورد نیاز خود را به دست آورد. البته از مدیران ارشد گرفته تا مدیران میانی و کارکنان ویستابست با گشادهرویی از شما میزبانی میکنند. حتی اگر برای رفع خستگی و یا تغییر ذائقه وارد غرفه میشدی، در نهایت احترام از شما پذیرایی میشد. طبیعی است که پس از پیادهروی طولانی در سالنهای نمایشگاه صرف چای، میوه و شیرینی دلچسب و گوارا به نظر میرسد. میزهای تعبیه شده در غرفه ویستابست یکی پس از دیگری پر و خالی میشد. معلوم بود که اکثر بازدیدکنندگان این غرفه را یکی از مقصدهای اصلی خود قرار داده بودند. در این چهار روز حضور چهرههای مختلف از بخش خصوصی گرفته تا مدیران دولتی در غرفه ویستابست حضور مییافتند و این محلی به یکی از اهداف اصلی آنها تبدیل شده بود. تردید نبود که طی مدت زمان برگزاری نمایشگاه این غرفه بیشترین ترافیک بازدیدکنندگان را شاهد بود که برای انعقاد قرارداد و یا فتح باب همکاری به این شرکت آمده بودند.
در همین حال و هوا لحظاتی با محمدجواد اقدامیان رئیس هیات مدیره شرکت ویستابست گفت و گو کردم. از او پرسیدم آیا تبلیغات وسیع نمایشگاه برای عرض اندام در مقابل رقبا است. او با لحن قابل توجهی پاسخ داد: برداشت شما درست است اما نه برای رقبا و همکاران داخلی، بلکه برای شرکتهای خارجی که هیچگاه تصور نمیکردند پروفیلسازان ایرانی به این سطح از پیشرفت برسند و پا به پای آنها حرکت کنند. حالا در این نمایشگاه به آنها خیلی سخت گذشته و دریافتهاند که از این پس رقابت در بازار ایران کار سادهای نیست.وجود نگاه احترامآمیز به مشتری و شرکت همکار خود نیز ویژگی دیگری بود که ویستابست را متمایز میکرد و به طور حتم ذهن بسیاری را به خود مشغول میکند.
برداشت سوم:
روز سوم نمایشگاه با دعوت مدیران شرکت ویستابست به جشن و همایش سالانه نمایندگان این شرکت در هتل هما تهران دعوت شدیم. باز هم تفاوتها در این جشن به وضوح پیدا بود. گویی وارد یک خانواده صمیمی شدهای که در آن احساس آرامش میکنی. به مفهوم واقعی ویستابست پنجرهها را گشوده بود تا فاصلهها را از بین ببرد و حرفهای تازهای برای گفتن داشته باشد. وقتی محمود صداقت مدیرعامل ویستابست برای ایراد سخنرانی پشت تریبون رفت، به گونهای با آرامش سخن میگفت که گویی برای افراد خانواده خود صحبت میکند. دغدغههایش را بی پرده مطرح میکرد و نمایندگان ویستابست نیز با همین رویکرد دیدگاهشان را مطرح میکردند. او در عین حال بر تامین سلامت در فضای رقابت بین تولیدکنندگان پروفیل تاکید میکرد و آن را هدف اصلی ویستابست معرفی کرد. صداقت، پدرانه با میهمانان خود سخن میگفت و از آنها میخواست تا بی پرده از ویستابست انتقاد کنند. یکی از نمایندگان که مرد پا به سن گذاشتهای بود، روی سکو رفت و گفت: «بزرگترین انتقاد به ویستابست این است که نمیتوان از او انتقاد کرد.» محمد جواد اقدامیان نیز وقتی پشت تریبون رفت از همراهی چندین ساله نمایندگان خود تقدیر کرد و گفت: «بدون شک ویستابست بدون شما به این استواری نمیرسید.» شاید چنین اعترافی برای هر مدیری دشوار به نظر برسد اما او با طمانینه به این موضوع اذعان کرد. او درعین حال انگیزه مضاعفی را به نمایندگان خود تزریق کرد و آنها را به آینده امیدوارتر ساخت.
اما جشن ویستابست تفاوتهای دیگری هم با دیگر جشنها داشت. از مسابقات سرگرم کننده و جالب تا آزمون و قرعه کشی و مشاعره و جایزه گرفته تا جلوههای ویژهای از مسئولیتهای اجتماعی که کمتر در جاهای دیگر میتوان آن را مشاهده کرد. در هیاهوی این جشن کلام یکی از نمایندگیها بسیار شیرین به نظر میرسید. او فردی بود که عطای فرنگ را به لقایش بخشیده بود و از آلمان به ایران آمده بود تا با سرمایهگذاری در صنعت در و پنجره فرصت شغلی برای فرزندان ایران زمین دست و پا کند. او اعلام کرد وقتی پروفیل ویستابست را به تولیدکنندگان آلمانی معرفی کرده، آنها به هیچ وجه تصور نمیکردند که در ایران محصولی با این درجه کیفیت و همپای تولیدات آلمانی تولید شود. حال آنکه شرکت ویستابست سختگیرانهترین استاندارد اروپا و آلمان را هم به دست آورده و با آنها برابری میکند. اما جشن ویستابست یک هدیه بسیار خوب هم داشت. چه هدیهای بهتر از کتاب که هم کمک به فرهنگ بود و هم چراغ راه دانش. هدیهای که ارزشش به اندازهای بالا بود که پس از خستگی یک روز نمایشگاه با خاطرهای شیرین به خانه برگردی.