مقاله مشترک دکتر هاشم پسران و هادی صالحی اصفهانی درباره هدفمندی یارانهها که چندی قبل در فارس منتشر شد واکنش محمدرضا فرزین دبیر سابق ستاد هدفمندیرا در پی داشت و وی در تحلیلی آماری، مکتوب و مفصل به نقد دو اقتصاددان مقیم آمریکا پاسخ علمی داد. در عین حال هادی صالحی اصفهانی بار دیگر به توضیحات فرزین واکنش نشان داده است که تحلیل وی از تورم بدین قرار است.
دیدگاه غالب در مورد نرخ تورم بالا در 3 سال گذشته این است که هدفمندی یارانهها در این مورد مقصر است. ( محمد فرزین رئیس سابق برنامه هدفمندی یارانهها در پاسخ به آخرین ارزیابی در این رابطه که از سوی هاشم پسران و هادی صالحی اصفهانی در خبرگزاری فارس منتشر شد، گفت که تنها 10 درصد افزایش تورم ناشی از اجرای این برنامه بوده است.) اگر به خاطر این حقیقت نبود که مقصر دانستن قیمتهای انرژی برای تورم مخرب سه سال گذشته بر سیاست آتی قیمتهای انرژی سایه بیافکند، این اشتباه (مقصر دانستن قیمتهای انرژی) من را ترغیب نمیکرد تا با مطلبی دیگر درباره تورم، خوانندگان را خسته کنم، اما رابطه نزدیک متصور میان قیمتهای انرژی و متوسط قیمت، برای مقابله با تورم، ثابت کردن قیمتهای انرژی را به سیاستی برای مقابله با تورم تبدیل کرده است. این سوال پرسیده میشود که چرا قیمتهای انرژی باید ثابت بماند در حالیکه دیگر قیمتها در حال افزایش است و همه به شما خواهند گفت زیرا افزایش قیمتهای انرژی سبب تورم میشود. هیچ کشور معقولی در جهان، با پایین نگه داشتن قیمت سوختهای فسیلی و با افزایش تورم مقابله نمیکند، به خصوص اینکه این کار به محیط زیست و سلامت انسانها آسیب میزند و امری منصفانه نیست.
هدفمندی قیمت انرژی، تغییری در قیمتهای نسبی است و به ناچار اندکی تورم کلی دربر خواهد داشت اما پس از اینکه جلوی بالا رفتن قیمت انرژی را گرفت، سال به سال افزایش در قیمتها نخواهد داد. نمودار زیر که نرخ های تورم ماهانه از ژانویه 2009 تا ژانویه 2014 را ترسیم میکند.
نرخ تورم ماهانه شهری- منبع: بانک مرکزی ایران
جهش قیمت انرژی، نرخ تورم ماهانه را در بازه نیمه سال 2010 و سه ماهه نخست سال 2011 به 3 برابر افزایش داد. نرخ تورم تنها در ماههای پس از آغاز اجرای برنامه هدفمندی یارانهها شروع به کاهش کرد از آن زمان به بعد عوامل دیگر دوباره نرخ تورم را افزایش داد. همانطور که من در نمودار نیز علامتگذاری کردهام، نخستین شوک در زمان تشدید تحریمها بود که به سرعت سبب سقوط ارزش ریال شد؛ ریال در وهله اول بیش از اندازه ارزشگذاری شده بود و نتوانست در برابر خسارت حدود 50 میلیارد دلاری درآمد نفتی در سال تاب بیاورد. و این دولت روحانی نبود که نرخ تورم را پایین آورد؛ افسانهای دیگر که فهم حرکتهای اخیر نرخ تورم در ایران را نامشخص میکند. همانطور که این نمودار به وضوح نشان میدهد، نرخ تورم 5 ماه پیش از آغاز ریاست جمهوری روحانی روندی کاهشی را آغاز کرده بود. (این روند همیشه پس از یک شوک نسبی قیمتها رخ میدهد). اینکه افزایش نرخ تورم در سالهای 2012 و 2013 نتیجه افزایش قیمتهای انرژی در 2 الی 3 سال پیشتر بوده است، یک داستان خطرناک است چراکه این امر سبب می شود تا این کشور با مسئولیت خود برای استفاده موثر و عادلانه از انرژی مواجه نشود.