پنجمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی شورا با موضوع رویکردها و روشهای حل تعارض در پروژههای شهری و با سخنرانی دکتر مجتبی رفیعیان دانشیار گروه شهرسازی دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد. توجه به مذاکرهگری و میانجیگری به عنوان یک اصل تخصصی در مدیریت شهری و نیز توجه به اقلیتهای مخالف در پروژههای شهری و برآوردن انتظار آنان از جمله موضوعات مطروحه در این نشست بود.
مجتبی رفیعیان در ابتدای نشست با اشاره به ساختارهای برنامهریزی شهری در قرن بیستم گفت: از زمانی که برنامهریزی شهری به عنوان یک اصل مدرن پذیرفته شد ما با سه رویکرد در برنامهریزی شهری مواجه بودیم. رویکرد نخست که از آن به عنوان رویکرد سنتی یاد میشود و مبنای آن تنها برآوردن نیاز شهروندان بود. وی ادامه داد: از دهه 60 تا 80 شاهد شکلگیری رویکرد دیگر در برنامهریزی شهر بودیم که از آن به عنوان رویکرد سیستمی یاد میشود و در آن نیازهای شهر با حلکردن متغیرها و فعال کردن بازارها میسر میشد.
دانشیار دانشگاه هریوت وات اسکاتلند افزود: از سال 1980 به تدریج نگاه عقلانیت سیستمی که شهر را یک دنیای مکانیکی توصیف میکرد به رویکرد ارتباطی و مشارکتی تغییر جهت داد، اتفاقی که سبب شد نگاه عقلانیت ابزاری به نگاه عقلانیت ارتباطی تبدیل شود و رویکرد ارتباطی شکل گیرد.
رفیعیان ابراز کرد: رویکرد سوم مبنای برنامهریزی شهری در دنیای امروز است و بنابراین ما نیز میبایست از این رویکرد پیروی کنیم. وی با اشاره به برخی کلید واژهها در رویکرد ارتباطی گفت: برای ورود به رویکرد ارتباطی باید با کلید واژههایی نظیر سیاست گذاری عمومی، تعارض، الگوهای مشارکت عمومی، مذاکرهگری یا میانجیگری آشنا بود. وی اضافه کرد: سیاستگزاری عمومی مجموعه اقدامات هدفمند به وسیله نهادهای رسمی و غیررسمی را شامل میشود که در این بخش، بخش عمومی که از آن به عنوان دولت و نهادهای دولتی یاد میشود و بخش خصوصی و مردم را دربرمیگیرد.
در این سیاستگزاری دولت و نهادهای دولتی ادعای این را دارند که حافظ منافع عمومی هستند بنابراین بر اقداماتی که منافعه اکثریت را به همراه داشته باشد اصرار میورزند اما آیا منافع گروههای مخالف اقلیت نیز در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال در احداث یک بزر گراه منافع گروهی از جامعه به عنوان اقلیت درنظرگرفته میشود اما قطعا گروههایی از احداث بزرگراه و یا یک طرفه کردن خیابان متضرر میشوند که این تضرر میتواند اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی باشد ،پس باید دید آیا منافع این گروهها در نظر گرفته میشود؟
دکتر رفیعیان سخنان خود را اینگونه ادامه داد که وقتی انتظارات این گروههای اقلیت برآورده نشود این گروههای از اهرمهایی استفاده میکنند که از طریق این اهرمها اجرای پروژهها متوقف میکنند و این به معنی عدم تحقق پذیری پروژهها است که مهمترین چالش مدیریت شهری میباشد. وی تصریح کرد: پس گام نخست در رویکرد مشارکتی و اجتماعی باید شناسایی بازیگران و گروههای مخالف و پیشگیری از عدم تحقق پذیری پروژهها میباشد. این بازیگران ممکن است به تعداد اندک باشند اما باید شناسایی شوند.
رفیعیان تاکید کرد: خیلی وقتها ما به منافع محلی بیتوجه هستیم در حالی که همین منافع میتوانند در توقف پروژههای بزرگ موثر باشند. بیتوجهی به این منافع میتواند در ایجاد صدای خاموش (سکوت همراه نارضایتی ) همراه باشد و این زمانی است که ما ذینفعان را دخالت نمیدهیم که این امر نوعی مقاومت پنهان را شکل میدهد.
این محقق و برنامهریز برجسته شهری اضافه کرد: دقیقا از این نقطه است که تعارضات شکل میگیرد تعارض به معنای آن است که یک طرف دچار خسارت شود و دیگری آگاهانه مسبب این خسارت باشد.تعارض موضوعی بود که در رویکرد سنتی برنامهریزی شهری نادیده گرفته میشود اما امروز در رویکرد ارتباطی دارای اهمیت است. رفیعیان خاطر نشان کرد: تعارض زمانی شکل میگیرد که ذینفعان را در اجرای یک پروژه نادیده بگیریم و همانطور که اشاره شد میتواند سبب عدم تحققپذیری پروژههای شهری شود که پاشنه آشیل شهر سازی نیز همین موضوع است.
وی با اشاره به مفهوم ذینفعان افزود: ذینفعان گروههایی هستند که به هر نحوی از اهداف یک سازمان تاثیر میپذیرند. تا سال 1970 برنامهریزان شهری با مشکل مواجه نبودند از آن سال به بعد با شکلگیری گروههای ذینفع بود مشکلات برنامهریزی شهری آغاز شد . تا قبل از این الگوهای مدیریت شهری اکثریتگرا بود ولی با رویکرد ارتباطی باید همه گروهها درنظرگرفته میشد.
وی ادامه داد: با پیدایش گروههای ذینفع و شکل گیری تعارضها روشهای حل تعارض در حوزه مهندسی شهری به کار گرفته شد که از مهمترین آن میتوان به روش تعاملی اشاره کرد. نظریه ارتباطی نیز در این خصوص شکل گرفت که بر اساس آن حوزه شهر سازی یک تعامل دموکراتیک معرفی شد. رفیعیان یاد آور شد : بر اساس نظریه ارتباطی مشارکت گروههای ذینفع در فرایند پروژهها سبب تحققپذیری آنان شد و این گونه الگوریتم ارتباطی شکل گرفت.
وی در ادامه با اشاره به الگوهای مشارکت عمومی گفت: تبدیل مشارکت غیرفعال به مشارکت فعال یکی از راهکارهایی است که میتواند در تحققپذیری پروژهها موثر باشد که یکی از راههای برانگیختن مشارکت عمومی مذاکرهگری و میانجیگری است. گروههای مشارکتکننده یا ذینفعان وقتی این قابلیت را پیدا میکنند که پای میز مذاکره بنشینند یقینا آماده مشارکت در فعالیتهای عمومی خواهند شد چرا که در این مذاکره منافع و سود انتظاری آنان نیز در نظر گرفته میشود. پر واضح است که با مشارکت عمومی میتوان نسبت به کاهش هزینهها و افزایش کارایی مدیریت شهری امید بست.
رفیعیان با بیان اینکه میانجیگری تخصصی حلقه مفقوده مدیریت شهری امروز ما است تصریح کرد: امروزه میانجیگری و مذاکرهگری با ذینفعان یک تخصص و تکنیک خاص است که متاسفانه ما در پروژههای شهری از آن بیبهره هستیم. به عنوان مثال نوسازی بافتهای فرسوده با میانجیگری در قالب یک فضای تعاملی میسر خواهد شد اما زمانی که در دفاتر تسهیلگری نوسازی شهر ساز و معمار را به عنوان میانجیگر معرفی میکنند قطعا این کار به سرانجام نمیرسد چرا که فضای تعاملی به وجود نمیآید. از سوی دیگر میانجیگرها باید اختیارات لازم را داشته باشند تا به وعدههایی که میدهند عمل کنند.
وی با ذکر چند نمونه سخنان خود را ادامه داد و افزود: سال 1998شهرداری وین اتریش تصمیم گرفت میدانی را به فضای بازی و تفریحی تبدیل کند. با ابلاغ این تصمیم عدهای موافق شدند و عده ای معارض. معارضان بازنشستگانی بودند که اعتقاد داشتند با این کار آرامش روانی و آسایش آنان تهدید میشود و موافقان هم خانوادههای دارای فرزند بودند. شهرداری وین بلافاصله اقدام به ایجاد این فضا نکرد و در اینجا میانجیگرها وارد شدند و در یک فضای تعاملی خواستها و انتظار ذینفعان شنیده شد. جالب این جاست از کودکان خواسته شد که پروژه ای تحت عنوان صدا و سکوت را به اجرا بگذارند به این ترتیب که هم کودکان از بازی و تفریح لذت برند و هم ساکنان همجوار در رنج و عداب نشوند. بدین ترتیب این پروژه عملیاتی شد. از اینرو وقتی در یک فضای تعاملی به خواستها و انتظارات ذینفعان توجه شود امکان دارد که یک مخالف معارض و سرسخت به یک موافق مشارکت جو تبدیل شود.
رفیعیان خاطرنشان کرد: برهمین اساس مدیریت شهری باید در ایجاد این فضای تعاملی در راستای تحقق پروژههای شهری همت گمارد. البته ذکر این نکته لازم است که در ایجاد فضای تعاملی از جبههگیریها ، نگاه بالادست به پایین دست و نادیده گرفتن ظرفیتهای اجتماعی باید پرهیز کرد.