نشریه پنجره ایرانیان، سال هفتم ، شماره 74، آذرماه 1392
اگر چه در گذشته استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر برای تولید برق، گران و غیراقتصادی بود اما بررسی بازار فناوری انرژیهای تجدیدپذیر در سطح دنیا حاکی از وقوع تحولاتی اساسی در این عرصه است.اجرای سیاست راهبردی "گذار انرژی (Energiewende)" در آلمان به عنوان سیاست راهبردی در حوزه انرژی، نکات آموزندهای برای تصمیم سازان در کشورهای مختلف دنیا داشته است که میتواند برای کارشناسان داخلی نیز مفید باشد.
بررسیها نشان میدهد سابقه این سیاست به سال 1980 برمیگردد که در آن سال وزارت محیط زیست آلمان نشستی را با همین نام برگزار کرده بود. بر مبنای این سیاست سهم سوختهای فسیلی شامل زغال سنگ، نفت و گاز در تامین انرژی آلمان کاهش و سهم منابع تجدیدپذیر افزایش مییابد. از اهداف اجرای این سیاست میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد انرژی نهایی به 60 درصد تا سال 2050
- افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد تولید برق به 80 درصد تا سال 2050
- کاهش انتشار گازهای گلخانهای به 80 درصد سطح تولید شده در سال 1990 تا سال 2050
آلمان با اجرای این سیاست سهم منابع فسیلی را در سبد انرژی خود کاهش و سهم انرژیهای تجدیدپذیر را افزایش داده است. برای آشنایی با آثار این سیاست راهبردی، ظرفیت نیروگاههای تجدیدپذیر نصب شده و میزان برق تولیدی این نیروگاهها در آلمان بررسی میشود:
1. ظرفیت نیروگاههای تجدیدپذیر در آلمان: در سالهای گذشته ظرفیت نصب شده نیروگاههای تجدیدپذیر در آلمان با افزایش چشمگیر به 76 هزار مگاوات در پایان سال 2012 رسیده که سهم نیروگاههای بادی و خورشیدی به ترتیب 31 و 33 هزار مگاوات است. برای مقایسه بهتر ضروری است به این نکته اشاره شود که ظرفیت نیروگاههای تجدیدپذیر آلمان معادل کل ظرفیت نیروگاهی نصب شده در ایران است. به عنوان مثال آلمان درحالی با نصب تعداد زیادی پنل خورشیدی، نیروگاههای چند ده مگاواتی تولید برق ایجاد کرده است که میزان تابش خورشید در این کشور اروپایی به طور متوسط نصف میزان تابش در ایران است. بهعلاوه بخشی از نیروگاههای خورشیدی این کشور در کنار زمینهای کشاورزی احداث شده و امکان استفاده از زمین این نیروگاه نیز جهت تولید محصولات کشاورزی فراهم است.
2. انرژی تولید شده با استفاده از منابع تجدیدپذیر در آلمان: یکی از چالشهایی که در مورد نیروگاههای تجدیدپذیر بیان میشود، عدم قطعیت در مورد انرژی محرک ورودی از جمله باد و تابش خورشید است. به عنوان نمونه به علت تغییر در سرعت وزش باد، ظرفیت فعال نیروگاههای بادی به طور متوسط 25 درصد ظرفیت نصب شده است. همچنین نیروگاههای خورشیدی تنها زمانی که نور خورشید با زاویه مناسبی به پنلهای خورشیدی میتابد، برق تولید میکند. این در حالی است که نیروگاههای حرارتی متداول میتوانند دائما در مدار تولید باشند. به همین دلیل ضروری است تا برای بررسی موفقیت سیاستگذار انرژی در آلمان سهم انرژی تولیدی به این روش بررسی شود. بررسیها نشان میدهد با وجود محدودیتهای نیروگاههای تجدیدپذیر، سهم برق تولید شده با استفاده از منابع تجدیدپذیر در سبد تولید برق آلمان در نیمه اول سال 2013 به 15 درصد رسیده است که 9 درصد آن به نیروگاههای بادی و 6 درصد آن به نیروگاههای خورشیدی اختصاص دارد. حال این سوال مطرح است که اگر نیروگاههای بادی و خورشیدی گزینهای گران و غیراقتصادی محسوب میشود، چرا در آلمان و دیگر کشورها از جمله چین، امریکا، اسپانیا، ایتالیا و هند در مقیاس کلان گسترش یافته است؟