حال آنکه پنجرههای تک جداره و قدیمی، عامل مهی در هدررفت انرژی ساختمانهای کشور محسوب میشوند و به هنگام فصل سرما، شهروندان ایرانی برای گرم کردن محیط زندگی یا کار خویش اقدام به افزایش مصرف انرژی کنند، بیآنکه به این مساله عمیقتر و جدیتر بیاندیشند که استفاده از پنجرههای دوجداره خود نشان از یک سرمایهگذاری دارد و در صورت اصلاح ساختار مصرف انرژی در بخش ساختمان، به یقین یک پسانداز ملی شکل خواهد گرفت. چگونه؟
- تصور کنیم که مصرف انرژی در ساختمانهای ایران اعم از مسکونی، اداری و تجاری در یک دوره زمانی پنجساله دستکم 20 درصد کمتر از میزان فعلی شود، آنگاه دیگر ضرورتی به سرمایهگذاری دولت برای ایجاد نیروگاهها و پالایشگاههای جدید نخواهد بود و در صورتی که این سرمایهگذاری انجام شود، انرژی تولید شده را میتوان به دیگر کشورها صادر کرد و درآمد ارزی ناشی از صادرات انرژی مازاد کشور هم باعث اشتغالزایی در سطح کشور، هم عامل تقویت توان ارزی مملکت، هم موجب ارتقای جایگاه ایران در جمع بازیگران بازارهای جهانی انرژی خواهد شد و نهایت اینکه منابع ناشی از صرفهجویی در مصرف انرژی و صادرات انرژی مازاد کشور را میتوان در صرف سرمایهگذاری در سایر بخشهای اقتصادی کرد. این یک روی سکه افزایش پسانداز ملی با اصلاح ساختار مصرف انرژی در بخش ساختمان ایران است. روی دیگر این سکه را میتوان در کاهش هزینه خانوارها به سبب پرداخت هزینه کمتر برای مصرف حاملهای انرژی دانست. به این بیان که دولت به جای افزایش حقوق و مزایا یا پرداخت یارانه نقدی به 75 میلیون ایرانی، به واسطه کاهش هزینه انرژی خانوارها، این فرصت را در سطح ملی ایجاد خواهد کرد که مردم این سرزمین درآمدهای خود را صرف امور دیگر نظیر آموزش و بهداشت و ... کنند.
- تامل کنیم که دولت در دوسال اجرای قانون هدفمندی یارانهها برای کاهش مصرف انرژی در ساختمانهای دولتی و اجرایی گام برداشته و به عبارتی نهضت ناتمام اصلاح الگوی مصرف انرژی در بخش ساختمان را از خود شروع کرده است. اما نکته ظریف اینجاست که این اقدام شایسته دولت نه بر مبنای نگاه تبیهی که مبتنی بر سیاستهای تشویقی بوده به گونهای که تسهیلات مالی و پولی در اختیار ارگانهای دولتی قرار گرفته تا مثلا پنجرههای ساختمانها را دوجداره کنند یا برای اصلاح سیستم سرمایشی و گرمایشی ساختمانها برنامهریزی داشته باشند. حالا سوال این است که اگر دولت برای کاهش مصرف انرژی در ساختمانهای دولتی – ورای سیاستهای تبیهی مقطعی نظیر اعلام لفظی قطع گاز دستگاههای دولتی پرمصرف و نظایر آن – تسهیلات مالی و پولی در نظر میگیرد، در صورت تسری این سیاست به ساختمانهای مسکونی چه میزان از انرژی مصرفی آزاد و بر پس انداز ملی افزوده خواهد شد؟ به ویژه اینکه میتوان انتظار داشت تا دولت دستکم چتر سیاستهای تشویقی و ارائه تسهیلات مالی و پولی را به سایر ساختمانهای عمومی نظیر مدارس، بیمارستانها و ... گسترش دهد که بدیهی است چنین اقدامی یک تحول بنیادین در مصرف انرژی ایران ایجاد خواهد کرد.
- و سخن آخر اینکه باید تدبر کنیم که هرچند اجرای سیاست پرداخت یارانه نقدی میتواند رضایت آنی و همراهی مردم برای همگامی با دولت در اجرای سیاست آزادسازی قیمت حاملهای انرژی و هدفمندی یارانهها را به ارمغان آورد؛ اما این رضایت عمومی زودگذر بوده و در کوتاه مدت ممکن است مصرف انرژی را کاهش دهد. به همین دلیل شاید استدلال برخی کارشناسان مبنی بر اینکه سیاست پرداخت یارانه نقدی باعث برطرف شدن چالش مصرف روز افزون انرژی نخواهد شد، قابل تامل است. به ویژه اینکه هرچند روش کنونی هدفمندی یارانهها باعث خواهد شد تا پول ناشی از اصلاح قیمت انرژی به طور مستقیم در اختیار خانوادهها قرار گیرد تا خودشان تصمیم بگیرند که یارانه نقدی دریافتی شان را چگونه هزینه کنند، اما مشکل اینجاست که در ادامه مسیر بازهم روند مصرف انرژی روبه صعود خواهد گذاشت. از این رو به نظر میرسد که اکتفا کردن به سیاست اصلاح قیمت حاملهای انرژی و پرداخت یارانه نقدی به مردم یک روش تنبیهی و تشویقی است که ممکن است که اهداف کلیدی قانون هدفمندی یارانهها که همانا مصرف بهینه و پایدار انرژی است، به سادگی محقق نشود. به همین دلیل پیشنهاد میشود تا مسوولان محترم پرداخت غیرمستقیم یارانه نقدی را با رویکرد تشویق هرچه بیشتر مردم برای اصلاح ساختار مصرف انرژی هم در بخش ساختمان و هم غیر آن در اولویت قرار دهند. انشاءا...
این پنجره همیشه باز است
ماهنامه پنجره ایرانیان – شماره64 - بهمن 91