دامپینگ از کلمۀ Dump، به معنای ارزان فروختن، قیمت شکستن و بازار شکستن گرفته شده و عبارت است از عرضۀ یک کالا با قیمت کمتر از هزینه های تمام شده به منظور کسب مزیت در رقابت با دیگر عرضه کنندگان همان کالا. دامپینگ یا زیرفروشی در فارسی «رقابت مکارانه» یا تبعیض در قیمت ها معنا شده است و برخی کارشناسان معادل فارسی این واژه را «رقابت مخرب» نیز دانسته اند.
دامپینگ به سه نوع (دامپینگ مستمر)، (دامپینگ مخرب یا غارتگر) و (دامپینگ تصادفی یا گاه و بیگاه) تقسیم می شود. نوع اول، ناشی از تمایل یک انحصارطلب برای حداکثر کردن سود خود با فروش کالا به قیمتی بالا در بازار داخلی است که در مقایسه با قیمت خارجی که تحت تأثیر رقبای قدرتمند خارجی است، محدودیت های تجاری یا هزینه های حمل و نقل ندارد.مقصود از دامپینگ مخرب یا غارتگر، فروش موقتی کالا در بازار به قیمت کمتر از قیمت سایرین یا حتی با ضرر و فروش آن به قیمت کمتر از هزینه های تولید است که هدف از آن بیرون راندن رقبای دیگر و از بین بردن صنعت داخلی یک کشور است. دامپینگ تصادفی، فروش اتفاقی یک کالا در بازار به قیمت کمتر از بازار داخلی برای تخلیۀ مازاد پیشبینی نشدۀ کالاهاست؛ به علت اینکه این مازاد باعث کاهش قیمت در بازار داخلی نشود. هنگامی که اضافۀ تولید فروخته شد، دامپینگ متوقف می شود. در نوع دیگری از به کارگیری دامپینگ می توان به بیرون کردن رقبا و به دست آوردن انحصار بازار حتی با تحمل زیان های کوتاه مدت، کاهش مازاد موقتی ذخایر کالا برای جلوگیری از کاهش قیمت های داخلی و در نتیجه درآمد تولیدکنندگان، به دست آوردن سهمی از بازار کالای مربوط و کاهش ضررهای مربوط به کالای فاقد قابلیت رقابت و فروش اشاره کرد.
مجموعاً دامپینگ، تجارت متقلب آنهای است که در بیشتر کشورها ممنوع است و اگر ثابت شود که کالای عرضه شده برای خارج کردن سایر رقبا تحت شرایط دامپینگ ارائه شده است، جرایم سنگینی برای آن در نظر گرفته می شود. اما متأسفانه در کشور ما، از یک سو قوانین و مقررات ضددامپینگ وجود ندارد یا در مراحل ابتدای شکلگیری است؛ از سوی دیگر حجم کالاهای وارداتی به صورت قاچاق که عموماً در شرایط دامپینگ در بازارهای داخلی عرضه میشوند، بسیار زیاد است و همچنین تعدد استفادۀ این رفتار در بین تولیدکنندگان داخلی به دلیل شرایط بد اقتصادی روبه فزون است.
با توجه به این مسائل، اکنون همانگونه که مقابله با کالاهای وارداتی به صورت دامپینگ در ایران بسیار سخت و دشوار است، غفلت از این موضوع بعضی تولیدکنندگان داخلی را نیز به همین سمت سوق داده و موضوع همچنان در حال گسترش است؛ به گونه ای که رقابت سالم را به رقابتهای ناجوانمردانه تبدیل کرده و قصد دارند به هر قیمت و با هر شیوهای، ولو شیوههای غیراخلاقی و غیرمتعهدانه، رقیبان خود را حذف کرده و با تحت فشار قرار دادن دیگران، برای حفظ بقای خود سایرین را از انتفاع ساقط کنند.در چند سال گذشته، دامپینگ به صورت زیرفروشی و پایین تر از قیمت رقبای هم طراز در صنعت در و پنجره، منجر به نابودی صدها کارخانۀ پنجره سازی شد که بسیاری از آنها برندهای بنامی بودند و به طور کل از این صنعت خارج شدند. همچنین تعداد زیاد دیگری از کارگاه های پنجره سازی که با همین روش مشغول فعالیت اند و در زیرفروشی با یکدیگر به رقابت می پردازند نیز در حال فروپاشی هستند.
متأسفانه، هم اکنون صنعت بالادستی آنان که پروفیل یوپی وی سی است نیز با معضل دامپینگ روبه رو شده و عدهای با زیر قیمت فروختن محصولات خود سعی بر حذف رقیبان دارند. در هر صنف، عدهای با توجه به وضع و نیاز بازار، سنجش رقبا، ارزیابی جایگاه خودشان و دیگران در این صنف و مطالعات دقیق، بر سر عددی واحد برای قیمت گذاری با یکدیگر توافق می کنند و متحد می شوند که همگی محصول را با همان قیمت ارائه دهند. در این صورت همه باید متعهد بمانند و نباید محصول خود را کمتر از قیمت تعیین شده بفروشند. اصولاً تولیدکنندگانی قیمت محصول خود را کاهش می دهند که نمی توانند با قیمت توافق شده جنسشان را بفروشند و به همین سبب به شیوه های متفاوتی روی می آورند؛ برای مثال کسانی که هزینۀ زیادی صرف تبلیغات می کنند، اگر کالایشان ارزشمند باشد، نباید با این همه تبلیغات روبه ارزانی برود؛ همین موضوع نشان دهندۀ این است که کالای آنها با همۀ تبلیغاتی که دارد، در جایگاه ارزنده ای نیست.
تخفیف دادن و مشتری مداری و کاهش قیمت به نفع مصرف کننده، تا حدی امکانپذیر است که برای صنعت، تولیدکننده و فروشنده منجر به ضرر نشود. اما زمانی که بیش از حد می شود، برای رقبایی که با شرایط یکسان با فرمول واحد و مواد اولیه یکسان محصول خود را تولید می کنند، معنی دیگری پیدا می کند. شرکتی که اقدام به زیر فروشی می کند یا منابع و مواد اولیۀ خود را تغییر داده یا میزان ضریب مصرف مواد گران قیمت را کاهش داده و به جای مواد اولیۀ اصلی که مرغوبیت و کیفیت بهتر و در نتیجه قیمت بیشتری دارند، از مواد متفرقه با کیفیت پایین استفاده می کند یا در صورت حفظ کیفیت حتماً با ضرر جنس خود را می فروشد که در نهایت هر دو در مخاطره اند. در چند ماه اخیر، بعضی از تولیدکنندگان در این صنعت به جای مواد باکیفیت، از مواد متفرقه استفاده کرده، به شدت قیمت شان را کاهش داده اند و با استفاده از نام شناخته شده شان، جنس نامرغوب می فروشند. این خیانت هم به مصرف کننده و هم به این صنعت نوپاست که هنوز راهی طولانی در پیش رو دارد. به هر حال، شیوهای که در پیش گرفته اند، شیوۀ ماندگاری نیست؛ هر دو روش رو به انحطاط است و این صنعت نیاز به وضعیتی متعادل، منطقی و روان دارد.
تولیدکنندگانی که این شیوه ها را در پیش گرفته اند، صنعتگر واقعی نیستند و بیشتر با هدف منافع مالی وارد این صنعت شده اند. یک صنعتگر واقعی، رویۀ مشخصی را پیش می گیرد تا با ارائۀ ثبات کیفی و رفتاری بتواند همواره از سرمایۀ اطمینان مصرف کننده برخوردار باشد. در صنعت پروفیل یوپی وی سی، شرکت هایی که روحیۀ صنعتی دارند و بیشتر به تولید کیفی می اندیشند تا کسب درآمد، به سبب مواد اولیه، ماشین آلات، دانش فنی و اخلاق مشتری مدارانه، سال هاست که جایگاه خود را حفظ کرده اند. این دسته از صنعتگران، عقیده ای به ارزان سازی کالا ندارند، حفظ کیفیت را از هر موضوع دیگری مهمتر می دانند و به اصالت کار خود واقف هستند. صنعتگران حرف های، کیفیت، ماندگاری و اصالت خود را تحت هر شرایطی حفظ می کنند و اگر مردم نتوانند این بها را بپردازند، میزان تولید خود را کاهش می دهند؛ این کار بهتر از این است که وجهۀ خود را تخریب کنند. در هر حال نباید از موضوع اصلی غافل شد که به وجودآورندۀ بحران اصلی، تولیدکنندگان نبوده اند، بلکه شرایط بحرانی اقتصاد کشور آن را به وجود آورده است. اما، در هر حال هر تولیدکننده باید در هر شرایطی، اصول اولیۀ سلامت در کسب و کار را رعایت کند تا دسته جمعی از بحران های طوفانی عبور کنیم و به ساحل آرامش برسیم. دسته جمعی،نه فقط خودمان.
سید محسن صفایی
عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران
نشریه پنجره ایرانیان، سال ششم ، شماره 73 ، آبان ماه 1392