بنابر این، اینکه اعلام کنیم با پرداخت یارانههای نقدی دیگر هیچ ایرانی شبها گرسنه سر بر بالین نمیگذارد، دقیقا بر اساس منطق ماهیدادن به آدم گرسنه رفتار کردن است؛ اما اگر بتوان راهی را پیش روی مردم نهاد که به جای انتظار کشیدن همه ماهه و صف کشیدنهای چند ساعته برای دریافت یارانه نقدی، راهی بر سرمایهگذاری پیدا کنند تا مصرف گرایی، همان هنر ماهیگیری یاددادن است.
مصداق روشنتر را میتوان در خصوص تغییر الگوی مصرف انرژی مردم جستجو کرد، دغدغه نویسنده این است که کم کم مردم یارانههای نقدی را یک حق جاودانی برای خویش تصور کنند اما افزایش هزینههای انرژی مصرفی شان را یک فشار تورمی برخاسته از سیاستهای اقتصادی دولت. راستی چرا تدبیری نمیاندیشیم تا مردم را تشویق و ترغیب کنیم تا از یارانههای نقدیشان به نحوی استفاده ببرند تا مصرف انرژی آنها کمتر شود؟ اینکه مردم هنگام دریافت یارانههای نقدی خوشحالند و به هنگام پرداخت قبوض آب و برق و گازشان ناراحت، البته چندان دور از انتظار نبوده و نیست اما این خطر که همه ماهه بخش زیادی از یارانههای نقدی به خرید کالاهای بی کیفیت و فاقد استاندارد از سوی مردم اختصاص مییابد، هشداری است برای همه! به ویژه اینکه مشاهده میشود مردم یارانه نقدی بگیر، گاه وسایل زندگی برای خود میخرند که میزان مصرف انرژی آنها بسیار زیاد است و در بلند مدت این انحراف رفتاری باعث خواهد شد تا بخش زیادی از یارانههای نقدی به دلیل عدم رعایت الگوی خرید و مصرف به هدر برود اما. . .
اجازه میخواهم صریحتر این سوال را مطرح کنم که چگونه دولت و سیستم بانکی حاضر میشود به تعویض خودروهای فرسوده یا حتی خرید خودروهای نو، تسهیلات و وام بدهد اما مردم برای تغییر ساختار مصرف انرژی ساختمان خویش نتوانند از هیچ تسهیلات بانکی ارزان قیمت بهره ببرند؟ حتی شفافتر سوال میکنم که آیا پرداخت تسهلات بابت خودروهای فرسوده و یا سایر تسیهلات ارزان قیمت که تنها بخشی از مردم میتوانند از ان استفاده کنند به عدالت اجتماعی نزدیکتر است یا اجرای سیاست و برنامهای که دامنه شمول و گسترده ان همه مردم ایران را شامل میشود؟ انتظار اینکه مردم با تکیه بر پس اندازهای خود اقدام به تعویض پنجرهها و یا عایقکاری ساختمان خود با هدف کاهش مصرف انرژی کنند، چندان عملی و حتی منطقی نیست. چرا که بسیاری از مردم به ویژه اقشار با درآمد متوسط و پایین، توان مالی مناسبی برای اصلاحات در سیستمهای انرژی ساختمان خویش را ندارند اما دولت میتواند با اجرای یک برنامه فراگیر و با همکاری بانکها، تسهیلات ویژه ای را در اختیار مردم قرار دهند تا آنها اقدام به تعویض پنجره ساختمان خود و جایگزینی آنها با پنجرههای دوجداره کنند یا عایق ساختمان خویش را تغییر دهند.
تجربه موفق تعویض لامپ برای اصلاح سیستم روشنایی و کاهش مصرف برق و اعطای یارانه غیر مستقیم به مردم به وضوح نشان داد دولت میتواند بدون اینکه راه پرهزینه و دردسرساز یارانههای نقدی را ادامه دهد، از این فرصت تاریخی هم میتواند بهره ببرد و با اعطای تسهیلات بانکی در قالب یارانه ای غیر مستقیم مردم را به تعویض پنجره ساختمان خود تشویق کند که در این صورت هم از اتلاف منابع انرژی خدادادی گاز و برق و سایر فرآوردههای انرژی جلوگیری خواهد شد، هم دولت نیازی به سرمایه گذاری سنگین برای افزایش ظرفیت تولید برق و گاز و سایر حاملهای انرژی مورد استفاده در صنعت ساختمان ندارد و به جای آن میتواند مازاد انرژی تولید داخل را صادر کند و هم اینکه راهی ماندگار برای سرمایه گذاری ملی از محل صرفه جویی در مصرف انرژی به مردم معرفی کرده است. آیا اعطای تسهیلات بانکی ارزان قیمت برای تعویض پنجرههای یک جداره هدر دهنده انرژی با پنجرههای دوجداره دوستدار محیط زیست و دشمن آلودگیهای صوتی و هوا و مدافع جدی مصرف بهینه انرژی در صنعت ساختمان اهمیت بیشتری نسبت به تعویض خودروهای فرسوده ندارد؟ تامل دولتمردان و مسوولان بر روی این پیشنهاد پنجره دستکم باعث خواهد شد تا ارز بیشتری از محل صادرات منابع انرژی تولیدی به خارج کشور نصیب دولت و مردم شود. پس پیشنهاد میشود دولت برای استقبال مردم از پنجرههای دوجدراه به مردم تسهیلات بدهد.
رضا کربلایی- سردبیر