سرگشتگی صنعت ساختمان در میان انبوهی از وعده‏ های انتخاباتی

انتخابات دوازدهم ریاست جمهور کشورمان، امسال با رنگ و بویی متفاوت از دوره‏ های گذشته برگزار شد. نکته‏ ای که در این میان بیش از همه توجهات را به خود جلب کرد نوع تبلیغات کاندیداهای این دوره بود که می‏توان آن را به هماوردی سه به سه تشبیه کرد که یک طرف تنها بر حملاتی بی‏ مهابا به دولت وقت متمرکز شده بود و طرف دیگر نیز بهترین دفاع از عملکرد خود را یادآوری وخامت اوضاع در دو دولت گذشته تشخیص داده و در نتیجه حمله به سیاست‏ های دولت‏ های دهم و یازدهم را در دستور کار خود قرار داده بود؛ به عبارتی می‏توان رقابت‏ های انتخاباتی دوازدهم را به‏ طور کلی رشته حملات سهمگینی از دو سو توصیف کرد که فرصت چندانی برای دفاع از خویش باقی نگذاشته بود.
  • سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت 10:5

زمانی که این سطور را می‏ خوانید مطمئنا رئیس جمهور این دوره تعیین شده است؛ اما صرف‏نظر از اینکه سکان دولت دوازدهم را چه کسی به دست خواهد گرفت، و سیاست‏ ها و وعده ‏های کدام‏یک از نامزدان مورد تایید مردم واقع خواهد شد، این جایگاه و سرنوشت صنعت ساختمان بود که در بحبوحه کارزار انتخاباتی نگرانی‏ های بسیاری را برانگیخت.

بدون تردید به ‏واسطه اهمیت مقوله مسکن و درگیر بودن بخش عظیمی از مردم با این حوزه، نامزدان ریاست جمهوری در سخنرانی‏ ها، تبلیغات و حتی مناظره‏ های خود بخش قابل توجهی را به این مقوله اختصاص داده بودند؛ و البته رکود بی‏ سابقه‏ ای که در این صنعت مستولی شده نیز بهترین فرصت برای رقیبان انتخاباتی بود تا با وعده‏ های خود دل مردم و البته و رای آنها را به دست آورند.

برای مشاهده فایل پی دی اف کلیک کنید.

اما در میان این حجم از نطق ‏های انتخاباتی و حملات سهمگین به مدیریت‏ فعلی و نطق‏ های انتخاباتی چیزی که کمتر مشاهده شد یا اصولا به چشم نیامد، برنامه‏ های عملیاتی برای برون‏ رفت از این رکود کمرشکن بود. نکته نگران‏ کننده اینکه برخی از کاندیداها بدون گرفتن درس عبرت از گذشته‏ های نه‏ چندان دور، برای جلب توجه مردم، به همان سیاست‏ های شکست خورده و ناکارآمد توسل جسته و بر همان طبلی می‏ کوبیدند که هنوز از صدای آن گوش اقتصاد ایران پردرد است.

یکی از این طرح‏ های عوام‏فریبانه که برخی از نامزدان همچنان بر ادامه و توسعه آن تاکید داشتند، طرح مسکن مهر بود. به نظر می‏ رسد با روشنگری‏ هایی که در چهار سال گذشته صورت گرفته است و همچنین تبعات این طرح که بر همگان عیان شده است، شاید کمتر کارشناس منصفی وجود داشته باشد که بر مفید بودن این طرح پروژه بی‏‏ دروپیکر باور داشته باشد.

طرح مسکن مهر در ابتدای راه خود، قرار بود مشکل مسکن را در کشور ریشه‏ کن کرده و تحولی شگرف در این زمینه ایجاد کرده و سالیانه یک میلیون واحد مسکونی را وارد بازار مصرف کشورمان کند. اما شگفتی ناظران زمانی دوچندان شد که در ادامه این پروژه عظیم مشخص شد دست‏ اندرکاران وقت منابع مالی آن را به‏ درستی پیش‏بینی نکرده و پس از مدت کوتاهی دولت مجبور به استقراض از بانک مرکزی و در نهایت چاپ اسکناس شد، که البته نتیجه این سیاست برای اهل فن چندان غریب نبود و بسیاری همان زمان نسبت به عواقب جبران‏ ناپذیر این سیاست هشدار دادند؛ اما عدم توجه به نظرات دلسوزانه کارشناسان سبب شد قطار این طرح به‏ سرعت حرکت خود را ادامه دهد و در مدت کوتاهی به یکی از دلایل اصلی تورم چهل درصدی آن روزگار تبدیل شود.

البته عدم پیش‏ بینی کارشناسی برای منابع مالی این طرح تنها یکی از معایب آن بود و از جهات مختلف می‏ توان نقدهای بسیاری را بر آن وارد کرد؛ همانگونه که در این سال‏ ها کارشناسان این حوزه بدان اشاره داشته‏ اند. برای مثال جایابی نامناسب یا بی‏ توجهی به زیرساخت‏ های لازم برای زندگی مانند منابع آبی لازم، یا مکان‏ های آموزشی، درمانی و حتی کلانتری‏، تنها گوشه‏ ای از معایب بی‏ شمار این طرح بود که در نهایت به بدون مشتری ماندن بسیاری از واحدهای ساخته شده انجامید.

مسلما، فعالان صنعت در و پنجره نیز دل خوشی از این طرح ندارند. طرحی که باعث هجوم بسیار از افراد نابلد و بعضا سودجو به این صنف شد و نتیجه‏ ای جز افت کیفیت و قیمت و در نهایت تخریب بازار این صنف به‏ دنبال نداشت.

اما نکته‏ ای که تحلیل آن بسیار دشوار می‏ نماید آن است که با وجود تمامی این ضربات مهلکی که مسکن مهر در سطوح مختلف بر اقتصاد کشورمان وارد ساخت و نه تنها گرهی از مشکلات صنعت ساختمان نگشود بلکه بر انبوه گره‏ های آن افزود، چرا برخی از نامزدان دولت دوازدهم هنوز بر ادامه و توسعه این طرح اصرار داشتند.

به عبارت دیگر در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری امسال هیچ راهکاری برای برون‏ رفت از وضعیت موجود مطرح نشد و تکرار طرح ‏های شکست خورده قبلی اوج برنامه‏ های کاندیداهای محترم بود. در این میان، هیچکدام از این عزیزان حتی خرده راهکاری برای معضل بزرگ خالی ماندن بیش از دو میلیلون خانه و حبس 250 میلیارد دلاری سرمایه ‏کشور، یا طلب 44 هزار میلیاردی بانک مرکزی از بانک مسکن به خاطر طرح مسکن مهر، اشاره‏ ای نکرد.

به عبارت دیگر، مشکلات انبوهی از مردم کشورمان در تهیه مسکن از یک سو و رکود سنگین حاکم بر این بخش و زیان مالی فراوانی که گریبان فعالان بی‏شمار این صنعت را گرفته و راه تنفس ایشان را بند آورده است، در گیرودار جنجال‏ ها، وعده‏ ها و زدوخوردهای انتخاباتی ازدیده‏ ها و یا از برنامه‏ ها پنهان ماند.

به ‏هرحال، امیدواریم هرکدام از این نامزدان محترم که بر منصب ریاست‏ جمهوری میهن عزیزمان تکیه می‏ زنند، از نزدیک با وقعیت‏ های این صنعت و حقیقت مشکلات هموطنانمان آشنا شوند و فارغ از از هرگونه عوام‏ گرایی و دلجویی، بتوانند نسخه‏ هایی عملیاتی برای دردهای موجود بپیچند.

 

نشریه پنجره ایرانیان-سال دهم-شماره 116-خرداد 96


ثبت نظر

ارسال