محمد رضا رحیمزاده؛ مدرس معماری
خانههای قوطی کبریتی که این روزها در کشورمان ساخته میشود حاصل یکسانسازی معماری و بیتوجهی به هویت و فرهنگ ایرانی اسلامی است.به نظرم، ما اساساً با امر معماری از مسیر نادرست وارد گفتگو شدهایم پس پرسشهایی که مطرح میکنیم و به تبع آن پاسخهایی که میگیریم نادرست است و راهی برای معماری آیندهمان باز نمیشود. با توجه به اینکه امکانات ما نسبت به گذشته فرق کرده است امروز معماری اینگونه آموزش داده میشود و از معماران اینگونه خواسته میشود. ما باید فکر کنیم که چگونه زندگی کنیم که فرهنگمان بتواند راه آینده خود را باز کند، البته منظور از این فرهنگ چیزی است که آنچنان به گذشتههای دور باز نمیگردد.البته فرهنگ به خودی خود راه خود را باز میکند و من اصلاً نگران فرهنگ ایرانی نیستم آن چنان که بحرانهای بسیار بزرگی را پشت سر گذاشته و حیات خود را حفظ کرده است اما من نگران این هستم که ما انسانهای ایران امروز چقدر میتوانیم از فرهنگ ایرانی خود ارتزاق و زندگی خود را به واسطه این فرهنگ غنی کنیم.
در دانشگاههای ما معماری را از فرهنگ دور کردهاند. آموزشهای ما تحت سیاستهای ظاهری آموزشی، معماری را به یک تخصص مهندسی کمّی صرف تبدیل و آن را از ریشه و باطن خود دور کردهاند.باید معماری را به ریشههای فرهنگی خود بازگردانیم. البته منظور از فرهنگ در اینجا فرهنگی متاثر از جغرافیا و تاریخ و اعتقادات است. نقشی که مذهب و دین در معماری و فرهنگ این کشور داشته و دارد بسیار نقش پررنگ و مهمی است.
اگر اجازه بدهیم که معماری به ریشه خود باز گردد و نیز اجازه دهیم که این ریشه و آبشخورگاه فرهنگی غنی معماری را تغذیه کند خواهیم دید ما نیز در زندگی خود از معماری استفاده میکنیم. خواهیم دید که تنها پرسش ما در زمینه مسکن این نیست که برای آدمها چگونه سرپناه بسازیم. معماری جدید ایران به شدت به صورت تصنعی و ساختگی رفتار میکند و تنها به این فکر میکند که چیزهایی را به در و دیوار و قوطیهایی بچسباند و بگوید این ایرانی است و جای زندگی. چنین خانهای از گذشتههای دور تا کنون برای انسان و یا هیچ جاندار دیگری لایق نبوده است.
البته ما این تجربه یکسانسازی معماری را در کشورهایی مثل شوروی دیدهایم آیا آنها موفق بودند؟ خیر آنجا هم ناموفق بود. چرا که وقتی از ریشههایمان در معماری جدا شدهایم دچار فراموشی میشویم و دیگر خودمان را هم فراموش میکنیم. این تجربیات را نگاه میکنیم ولی تنها نگاه میکنیم فکر میکنیم که اینها فقط برای دیگران است. ما دچار فراموشی و جعل مکرر میشویم. ما حتی تجربیات خودمان را داریم و تجربیات دیگران را هم میبینیم ولی وقتی میخواهیم تصمیم بگیریم به هیچ کدام از تجربیات دیگران توجه نمیکنیم. همین الان در همین شهر تهران و در بهترین و گرانترین نقاط شهر ساختمانهایی ساخته میشود ولی به ضرباهنگ و اساس ساختمان توجه نمیکنیم. گاهی دهنههای ساختمان مبتنی بر پارکینگ ساخته میشود در صورتی که به صاحبان انسانی توجه نمیکنند به ماشین وی بیشتر توجه میشود. قصد من این نیست که بگویم هزینه ساختمان و ساخت و ساز را با معماری بالا ببریم. من به عنوان یک معلم معماری به دستاندرکاران تهیه مکان برای زندگی ایرانیها توصیه می کنم که مقاله "آدولف لوس" به نام "تزئینات جنایت است" را حتماً بخوانند که میگوید این خانههای تزیین شدهای که امروز میسازیم، ما را از انسانیت دور میکند و ما دچار فراموشی در فراموشی خواهیم شد. یکسانسازی خانهها در جامعه امروز ما نتیجه فراموشی خصوصیات هویت ماست یعنی فرهنگ.
ماهنامه پنجره ایرانیان – شماره67-