با تیره شدن روابط ایران با کشورهای غربی در اواخر دهه پنجاه، این شرکت ها با مشکلات عدیده ای روبه رو شدند؛ مشکلاتی اعم از دولتی شدن اقتصاد و صنایع تا کمبود قطعات و سرمایه، و هرچه به سال های پایانی دهه شصت نزدیکتر می شدیم، فروغ این شرکت ها کم سوتر می شد.
برای مشاهده فایل پی دی اف کلیک کنید.
با وارد شدن به دهه هفتاد، شاهد بازشدن درهای کشور و تغییر فضای سیاسی و ورود کالاهای خارجی بودیم و در این میان عدم سرمایه گذاری مناسب در این صنعت فرسوده سبب شد به تدریج آلومینیوم به بوته فراموشی سپرده شود. ظهور یو.پی.وی.سی در ایران این روال را تشدید کرد. از سوی دیگر با ظهور کارگاه های کوچک و به وجود آمدن امکان ساخت دستگاه های اکستروژن در ایران، برندهای قدیمی این صنعت مجبور شدند عرصه را به شرکت های خرد وکوچکتر واگذار کنند. این روند به شکل گیری فضایی انجامید که می توان آن را "خلا برند درصنعت آلومینیوم" نامید.
هرچند صنعت آلومینیوم در این دهه بسیار گسترده تر از قبل شد، اما این گستردگی بیشتر سطحی بود تا عمقی. در این فضا، به جای تقویت شرکت های صاحب برند و باسابقه و برنامه ریزی برای آنها، امکانات در اختیار شرکت های جدید و کوچک با پراکندگی بسیار قرار گرفت و این به معنای هدررفت انرژی در این فضای شلوغ و بی سروسامان بود. در واقع سرآغاز دوره ای طلایی برای ظهور کارگاه های کوچک و همزمان، تشدید افول برندهای بزرگ بود.
از دیگر سو، با ورود سیستم های جدید به کشورمان که نیاز صنعت آلومینیوم بود، حضور برندهای خارجی نیز کم کم پا گرفت. شرکت هایی مانند ساپا و شوکو جزو نخستین برندهایی بودند که به ایران وارد شدند. ورود این شرکت ها در ابتدا با استقبال خوبی مواجه نشد، زیرا زیرساخت لازم برای استفاده از این سیستم ها وجود نداشت. با تغییر رویکرد صنعت ساختمان و استقبال از سیستم های جدید، اولین برندهای نسل نوین با سرمایه گذاری خارجی در ایران پا گرفت. این برندها در ابتدا پیشرفت بسیار خوبی داشتند، اما این روند تداومی نداشت و شرکت های دیگر ایرانی با وجود کیفیت مطلوب و مناسب، در توسعه برندینگ و ارائه سیستم های جدید اقدامات قابل قبولی انجام ندادند.
در این زمان نیاز بخشی از بازار ساختمان ایران به بهره گرفتن از سیستم های فنی و دارای گواهینامه های معتبر، باعث شد این تقاضا روزبه روز در بازار ایران بیشتر شود؛ اما این، شرکت های ترک بودند که توانستند از فرصت به وجود آمده نهایت استفاده را برده و در این زمینه بسیار موفق عمل کنند. در واقع سونامی شرکت های ترک در ورود به بازار ایران به حدی بود که درحال حاضر سهم پنجاه درصدی را از حوزه پروفیل صنعت در و پنجره، در بخش ترمال بریک و سیستم کرتین وال از آن خود کرده اند. دلایل موفقیت این شرکت ها را نیز می توان تنها در یک کلمه خلاصه کرد: اصل برندسازی.
با توجه به حلقه مفقوده صنعت قدیمی و گسترده آلومینیوم ایران، امروزه شرکت های ترک با بازاریابی مناسب، حضور نیرومند در نمایشگاه ها و ارائه محصولات متنوع به صورت کامل بر بازار ایران اشراف دارند. اما مساله اساسی این است که آیا این برندها کیفیت بهتری نسبت به پروفیل ایرانی دارند؟
بر اساس تجربه ای که در این زمینه دارم، باید بگویم پاسخ این سوال منفی است. در بسیاری از موارد کیفیت پروفیل ایرانی با پروفیل های ترک یا اروپایی برابری می کند، ولی آنچه که اهمیت دارد، حفظ کیفیت و یکنواختی ارائه محصول است که در این زمینه مشکلات بسیاری وجود دارد.
ممکن است یک شرکت ایرانی در مرحله نخست پروفیل بسیار خوب و باکیفیتی را ارائه دهد، اما به مرور و به دلیل شارژ نکردن خط تولید و سرویس به موقع سیستم ها، با افت کیفیت مواجه میشود. مساله دوم، فقدان تنوع سیستمی است. شرکت های اروپایی وترک ماهانه سیستم های به روز و متنوعی را در سبد محصولاتشان می گذارند. یک برند معروف ترک، حدود دویست نوع سیستم پنجره و نما را به صورت آماده در اختیار دارد. در حالی که این تعداد در برندهای ایرانی به بیست نوع هم نمی رسد و این خلا بسیار بزرگی در صنعت ماست.
اجازه دهید بازگردیم به موضوع این یادداشت: "برند خارجی یا برند داخلی؛ مساله این است".
روشن است که حضور برندهای معتبر خارجی در بازار ایران بسیار خوب و با ارزش است؛ زیرا این عامل هم سبب ارتقای سطح کیفی کارها می شود و هم فعالان داخلی را با سیستم های جدید و به روز آشنا می کند. افزون بر این، حضور برندهای خارجی امکان بهره گیری از تجربیات فنی و مهندسی آنها را در سازه های مدرن برای ما فراهم می آورد؛ ساخت برج میلاد مثال بسیار خوبی برای این موضوع است.
با این حال، در موارد ساده تر باید از تولید داخل حمایت کرد. برندهای ایرانی در حال آزمون و خطا هستند و به تدریج تنوع را به محصولات خود اضافه می کنند و به دلیل وجود رقیبان خارجی، سعی در بهبود کیفیت محصولات خود دارند. به هرحال نظر نگارنده بر آن است که درصورت وجود توازن در بازار پروفیل آلومینیوم، منافع مصرف کننده و تولیدکننده تامین خواهد شد. اما با برهم خوردن این توزان، چه به نفع برندهای خارجی یا به نفع تولید داخل، متضرر نهایی مصرف کننده خواهد بود. توضیح آنکه، در صورت برهم خوردن این توازن به نفع تولیدکننده داخلی، تولیدکننده وارد سیری قهقرایی خواهد شد، زیرا نیازی به تغییر و تحول احساس نخواهد کرد؛ بنابراین به دوره دهه شصت وسهمیه ها بازخواهیم گشت. در مقابل، اگر توازن به نفع پروفیل خارجی تغییر یابد، علاوه بر تعطیلی بیشتر واحدهای تولیدی آلومینیوم و خروج بیش از حد ارز، وابستگی به شرکت های خارجی نیز افزایش خواهد یافت، که این امر زمینه ساز سواستفاده و ایجاد رانت های جدید و همچنین هجوم شرکت های بی کیفیت خارجی در این بازار خواهد شد.
برقراری اصل توازن در بازار پروفیل آلومینیوم در ایران، نهایتا ضمانت کارکرد مفید برندهای خارجی و داخلی خواهد بود. البته برای تحقق این هدف، دولت باید به شرکت ها داخلی کمک بیشتری درسطح کیفی و نرم افزاری انجام دهد.
نشریه پنجره ایرانیان ــ سال نهم ــ شماره 100 ــ بهمن 94