استراتژی خوب، استراتژی بد

نویسنده: ریچارد روملت
  • جمعه 3 بهمن 1399 ساعت 13:45

احتمالا بارها و بارها کلمه استراتژی یا راهبرد را در مباحث مدیریتی شنیده‌اید، اما استراتژی واقعا چیست؟ چرا برخی استراتژی‌ها به موفقیت می‌رسند و برخی دیگر شکستی تلخ به همراه دارند؟ تفاوت میان استراتژی خوب و بد چیست؟

تمام استراتژی‌ها با هدف موفقیت تدوین می‌شوند اما تنها برخی از آنها واقعا به موفقیت منجر می‌شوند. این عدم موفقیت‌ها، گاه به این خاطر رخ می‌دهند که آگاهی کاملی از چیستی استراتژی نداریم و چیزی که به‌عنوان استراتژی می‌شناسیم، اصلا استراتژی نیست! شناخت استراتژی، گامی اساسی در طراحی یک استراتژی خوب است. قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهیم، این سوال را در نظر بگیرید:

استراتژی چه چیزی نیست؟ معمولا اهداف و شعارهای انگیزشی، به‌اشتباه استراتژی تلقی می‌شوند؛ مثلا یک شرکت بزرگ هنرهای گرافیکی، استراتژی کلیدی سال 2005 خود را این‌چنین تعریف کرد: «هرسال، درآمدمان 20 درصد افزایش یابد و حاشیه سودمان حدود 20 درصد باقی بماند.» به نظر شما این یک استراتژی خوب است؟ البته که نه! در واقع این‌ها تنها اهداف عملکردی هستند. چشم‌انداز یا هدف، تنها یک ایده مستقل است؛ اما استراتژی مجموعه‌ای از ایده‌های گوناگون، به همراه برنامه‌ای عملی برای تحقق این ایده‌هاست، معمولا یک هدف یا چشم‌انداز، نقطه شروعی عالی برای یک استراتژی است اما کافی نیست. در استراتژی باید دقیقا مشخص شود که قرار است اهداف چگونه محقق شوند. برای مثال، اگر یک مربی فوتبال، به تیمش بگوید که در مسابقه بعدی برنده شوند، تنها برایشان هدفی را مشخص کرده است؛ اما اطلاعات مفیدی را درباره این‌که چگونه می‌توانند پیروز شوند به آنها نداده است. او باید دقیقا مشخص کند که اعضای تیمش برای موفقیت لازم است چه کارهایی انجام دهند. به‌عبارتی‌دیگر، باید یک برنامه اقدام یا استراتژی در اختیارشان قرار دهد.

برای دیدن فایل کامل پی‌دی‌اف کلیک کنید

نشریه پنجره ایرانیان- سال چهاردهم- شماره 160- بهمن 99

 


ثبت نظر

ارسال