همه ما در بسیاری از لحظات زندگی شک به دلمان راه پیدا میکند و دچار ترس، اضطراب و یا اهمالکاری میشویم. همواره به خود میگوییم همه چیز خوب است و نیازی به تغییر نداریم؛ زندگی موهبتی است که تنها یکبار در اختیارمان قرار گرفته است اما بهراحتی به یک زندگی معمولی تن میدهیم و قید شکوفایی گوهر وجودیمان را میزنیم؛ و همه اینها تنها یک دلیل دارد: مغز ما بهگونهای عمل میکند که بقایمان را حفظ کند و ما را از خطر دور نگه دارد. تغییر یعنی رویارویی با چیزی جدید، ترسناک و نامطمئن و چنین چیزی به مذاق مغزمان خوش نمیآید. به همین خاطر، بهمحض اینکه ایدهای برای تغییر به ذهنمان خطور میکند، مغز دستبهکار میشود تا با ترفندهای گوناگون ما را از کاری که میخواهیم انجام دهیم منصرف کند.
بنابراین، اگر میخواهیم واقعا کاری را به ثمر برسانیم باید پیش از آنکه مغزمان فرصت بهانهجویی پیدا کند، دستبهکار شویم و این یعنی بهمحض اینکه فکری به ذهنمان میرسد، آن را عملی کنیم. در واقع، ما باید از مغزمان سریعتر عمل کنیم.
قانون 5 ثانیه ازاینقرار است: لحظهای که ایده انجام کاری به ذهنتان میرسد، از 5 تا 1 بشمرید و بلافاصله دستبهکار شوید، وگرنه مغزتان شما را منصرف خواهد کرد؛ اما چرا باید از 5 تا 1 بشمرید؟ این عمل ساده، نگرانیها و ترسها را از ذهنتان دور میکند، تمایل به لذات آنی را میکاهد و توجهتان را به کاری که باید انجام دهید معطوف میسازد. با انجام مداوم این کار، کمکم میتوانید زندگیتان را تغییر دهید و عادات جدید و بهتری را برای خود ایجاد کنید.
برای دیدن فایل کامل پی دی اف کلیک کنید
نشریه پنجره ایرانیان-سال چهاردهم-شماره 163/اردیبهشت 1400