نریمان مصطفائی در گفتگو با پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، دلایل شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی، برنامهریزیهای انجام شده برای بهسازی این مناطق، کیفیت ساختوساز در این محلات و وضعیت مطلوب آینده را تشریح کرد که متن این گفتوگو در ادامه آمده است:
آقای مصطفائی! شما مدتی است که به عنوان مدیر کل دفتر توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیر رسمی فعالیت میکنید. با تجربهای که در این زمینه دارید دلایل اصلی شکلگیری این سکونتگاهها را چه میدانید؟
تعریفی که در گذشته از سکونتگاههای غیر رسمی میشد مترادف با حاشیهنشینی بود اما به تدریج نه تنها در نوع نگاه، بلکه در به کارگیری این واژه نیز تغییرات زیادی به وجود آمد. وقتی از کلمه «حاشیه» استفاده میشد، گروهی از اعضای دستگاههای مدیریت شهری تصور میکردند ساکنان این مناطق افرادی مجرم هستند که در حاشیه شهر جمع شدهاند و جرمهای متعددی را انجام میدهند. به دلیل بُعد امنیتی موضوع و بر اساس بررسیهای صورت گرفته، دریافتیم وضعیت اینگونه هم نیست. در ۷۷ شهر مختلف کشور بررسیهایی انجام شد و نتایج نشان داد که بیش از ۸۸ درصد سکونتگاههای غیر رسمی کشور در محدوده شهری قرار دارند اما از آنجایی که این مناطق به صورت غیر رسمی و خارج از ضوابط و مقررات توسعه شهری شکل گرفتهاند و مالکان واحدها برای گرفتن پروانه ساخت اقدام نکردهاند غیر رسمی محسوب میشوند.
به نظر شما با برنامهریزیهای شهری تا چه حد میتوان جلوی این ساختوسازهای غیر رسمی را گرفت و چه کسانی در ایجاد چنین شرایطی بیش از همه مقصرند؟
برخی از ساکنان این مناطق غیر رسمی استطاعت مالی لازم را ندارند و از سوی دیگر طرحهای توسعه شهری مانند طرح جامع و طرح تفصیلی نیز مقررات و ضوابط را بیش از اندازه بزرگ میبینند و چنین ضعفهایی در نظام برنامهریزی ما سبب میشود زمینه ایجاد این سکونتگاهها به وجود بیاید زیرا در این طرحها، افراد به گروههای پولدار و بیبضاعت تقسیم میشوند و اعتقاد بر این است آنها که توان پرداخت مالی را دارند پروانه زمین را دریافت میکنند و سایر افراد در محلههایی ساکن شوند که غیر رسمی خوانده میشود. از آنجایی که با این روش بازار رسمی زمین و مسکن اجازه سکونت به افراد بیبضاعت را نمیدهد آنها نیز مجبور میشوند خارج از عرف، اقدام به تفکیک زمینها کنند. در این شرایط، عدهای بورسباز هم هستند که از این فرصت سوءاستفاده میکنند و همان تسهیلگیری را که وظیفه شهرداری است در بنگاههای معاملاتی انجام میدهند و بازار غیر رسمی اینگونه شکل میگیرد زیرا بنگاهها حتی زمینی به مساحت ۳۰ متر مربع را هم تفکیک میکنند در حالی که شهرداری اجازه چنین کاری را نمیدهد.
آیا ساختوسازهای غیر رسمی در این مناطق ویژگیهای خاصی دارند که بتوان در برنامهریزیهای شهری از آن معمولا در چه شرایطی ایجاد میشوند؟
از آنجایی که افرادی با بضاعت مالی کم ساکن این مناطق میشوند طبیعی است که سرعت ساختوسازهایشان نیز کم است و این افراد معمولا به صورت تدریجی به ساخت خانه مشغول میشوند. این ساختوساز تدریجی نیز راه حلی است که دولت باید بر روی آن بحث کند. در حال حاضر برنامهریزی شهری بدین گونه است که یک ساختمان باید نقشه و پروانه کامل داشته باشد اما این افراد نمیتوانند با این شرایط به ساختوساز مشغول شوند، در نتیجه در بسیاری از موارد، ابتدا یک اتاق را میسازند و به صورت تدریجی و در مدت زمان سه یا چهار سال خانه خود را تکمیل میکنند.
ساکنان این مناطق را اغلب چه گروههایی از افراد جامعه تشکیل میدهند؟
در سالهای گذشته مهاجران روستایی عمده ساکنان این سکونتگاهها را تشکیل میدادند اما از دهه ۸۰ به بعد این روال تغییر زیادی کرد و در سالهای اخیر بیشتر ساکنان این سکونتگاهها از ریزش اقتصادی و اجتماعی داخل شهرها هستند؛ به عبارت دیگر تهیدستان شهری هستند که ساکن این مناطق میشوند زیرا آنها در شهری مانند تهران توانایی پرداخت اجاره بها را ندارند. مطمئنا برای درک بهتر باید شرایط و مقتضیات را نیز در نظر گرفت. آقای دکتر پرویز پیران (جامعهشناس) مطالعاتی را در این حوزه انجام داده و از نام «اجتماعات خودساخته» برای تعریف این افراد استفاده کرده است. در دورهای واژه «حاشیهنشینی» کنار گذاشته شد و « اسکان غیر رسمی» به عنوان عبارتی مترقی جای آن را گرفت اما حال زمان آن رسیده که بر این واژه نیز تجدید نظر شود زیرا برخی از ساکنان در چنین محلههایی، سابقه ۵۰ یا ۶۰ ساله سکونت دارند و گلایه میکنند با اینکه زمین را خریداری کردهاند و هزینه مالیات را میپردازند اما باز غیر رسمی خوانده میشوند.
اینطور که به نظر میرسد تبدیل کردن این سکونتگاهها به بخشی از شهر مستلزم فعالیت و زمان زیادی است. در حال حاضر مهمترین مشکلات ساکنان این مناطق چیست؟
متاسفانه نمیتوان کتمان کرد که این افراد درگیر مشکلات متعددی هستند که از آنجمله میتوان به مشکلات کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و اجتماعی اشاره کرد. البته باید به این نکته اشاره کنیم که در بسیاری از شهرهای کشور، مثلا در برازجان، بعد از وقوع حوادث طبیعی مانند زلزله، سکونتگاههای غیر رسمی کمترین آسیب را دیدند در حالیکه بخش زیادی از ساختمانهای اصلی شهر فروریختند. پیشبینی میشود که در ایران حدود ۹ میلیون نفر در سکونتگاههای غیر رسمی زندگی میکنند؛ اگر تعداد اعضای هر خانوار را چهار نفر در نظر بگیریم، حدود دو میلیون واحد مسکونی در حاشیه شهرها ایجاد شدهاند؛ ظرفیتی که باید مورد توجه قرار بگیرد زیرا این سوال پیش میآید که آیا این واحدها را دولت میتوانست بسازد؟ راه حل اصلی این است که به این تعداد واحد رسمیت ببخشیم و در عین حال تعدادی نهاد محلی در بین خودشان تشکیل بدهیم و به مشکلاتشان توجه کنیم. در این حالت است که میتوان با طراحی پروژههای پیشگام و اعتمادزا، از تواناییهای ساکنان این محلهها نیز برای ساماندهی و پیشگیری بهرهمند شد.
اگر قرار است این سکونتگاهها به روال گذشته و توسط افراد ساخته شوند بحث کیفیت ساخت مطرح میشود. شما به زلزله برازجان و استحکام واحدهای مسکونی غیر رسمی اشاره کردید. آیا استانداردهای ساخت و ساز شهری در سکونتگاههای غیر رسمی رعایت میشود؟
در حال حاضر مجبوریم وضع موجود را قبول کنیم و به کسانی که میخواهند در این محلات خانه بسازند اصول ساختوساز را گوشزد کنیم تا به ارتقای کیفیت این واحدها کمک کنیم. نباید این حس را در افراد به وجود بیاوریم که مسئولان در صدد تخریب واحدهای مسکونی این مناطق هستند. اگر بر این باوریم که دو میلیون واحد مسکونی در حاشیه شهر توسط همین مردم ساخته شدهاند باید بپذیریم آنها توان ساخت خانه را دارند. در نتیجه باید آموزشهای لازم به افراد داده شود و در این میان نقش چند گروه ذینفع پررنگ میشود که جامعه حرفهای و مشاوران یکی از آنها هستند. مشاوران ما چقدر در بحث آموزش فعالیت کردهاند؟ مهندسان مشاور به عنوان تسهیلگر باید راهحلهایی ارائه دهند که به بهبود وضعیت کمک کند، نه اینکه ساکنان این سکونتگاهها را افرادی در حاشیه بدانند. اگر مشاوران ما چنین تفکری داشته باشند دیگر نمیتوان از مدیریت شهری انتظار داشت دید مثبتی به این موضوع داشته باشد. این در حالی است که بارها دیده شده، مدیریت شهری چشم خود را بر مشکلاتی که گمان میکند توان برخورد با آن را ندارد میبندد اما واقعا حذف این موضوع به هیچ وجه مشکل را حل نخواهد کرد.
پیش از این در شهر تهران چه تجربههای موفقی در حوزه ساماندهی مناطق فرسوده وجود داشته که بتوان از آنها در فعالیتهای بعدی استفاده کرد؟
در محله خاک سفید که جشنی هم برای بهسازی آن برگزار شد چنین تجربهای با نقاط ضعف و قوت خاص خود وجود داشت و تجربه مفیدی برای فعالیت در حوزههای دیگر بود. بعد از اتمام این پروژه مشاوران ما مطالعاتی در کرج انجام دادند و متوجه شدند بسیاری از ساکنان این محلات در حاشیه شهر کرج ساکن شدهاند. این نشان میدهد که به جای حل معضلات یک منطقه، آنها را در کل کشور پراکنده کردهایم و این نمیتواند راه حل مناسبی برای ساماندهی سکونتگاههای غیر رسمی کشور باشد.
شما به مشکلات مهم و دیدگاههای مختلفی در حوزه ساماندهی این سکونتگاهها اشاره کردید. دیدگاه شرکت عمران و مسکن در قبال ساماندهی چیست؟
ساماندهی و توانمندسازی دو حوزه فعالیتهای شرکت عمران و بهسازی شهری ایران است و هدف ما، ساماندهی وضع موجود سکونتگاههایی است که نامهای مختلفی مانند غیر رسمی یا خودساخته به آنها اطلاق میشود. در عین حال سیاستهای مختلفی برای پیگیری امور در سطح کلان، استان و منطقه وجود دارد تا علاوه بر ساماندهی، از پیشروی بیشتر این مناطق جلوگیری شود. در اثر ارتباطی که بین ساکنان شهری و سکونتگاههای غیر رسمی وجود دارد مشکلات در صورتی که نادیده گرفته شوند، به زندگی شهری نیز تسری پیدا میکنند و به دلیل همین موضوع است که مشکلات این بخشها را نمیتوان از مشکلات شهر متفاوت دانست و باید به پیوندهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و بهداشتی این سکونتگاهها توجه ویژهای شود.
در حال حاضر شرکت عمران و بهسازی شهری با چه مشکلاتی در بخش بودجه و اعتبارات مورد نیاز روبهرو است؟
به هر حال همیشه مشکلی به نام بودجه وجود دارد اما نباید موضوع بهسازی و ساماندهی را کاملا مرتبط با بودجه دانست. اگر بخواهیم کاملا به بودجه متکی باشیم هیچ کاری پیش نخواهد رفت. باید بکوشیم از امکانات و وضعیت موجود به بهترین نحو بهره ببریم اما باید به یاد داشته باشیم که افزایش بودجه خیلی هم مثبت نیست. گرچه باید در سطح استانی به دنبال این بودجه بود و ردیفهای بودجه را هم مشخص کرد اما در سطح ملی این موضوع را باید محدود کرد. بودجه سطح ملی باید بتواند مشوق و محرکهایی را ایجاد کند نه اینکه همه چشم خود را ببندند و بگویند به مشارکت مردم و دستگاههای مختلف نیاز ندارند. چنین روندی کاملا متضاد با ماهیت بهسازی سکونتگاههای فرسوده است و نتیجه مثبتی نخواهد داشت. در عین حال معتقدم که میتوان تا حدودی در پی افزایش دادن بودجه بود زیرا محدوده کاری شرکت در سطح کشور است و به هر حال حتی برای مشوقها هم به اعتبارات زیادی نیاز داریم.
در موضوع حاشیهنشینی، موقعیت ایران را در میان کشورهای دیگر چگونه ارزیابی میکنید؟
شهرهایی مانند کلکته و بمبئی در هندوستان، بیش از ۳۰۰ هزار نفر خیابان نشین دارد اما ایران مترقیتر از بسیاری از کشورهاست و با کمی تلاش و البته کمکهای اساسی میتوان به راحتی موضوع را حل کرد؛ موضوعی که خیلی هم سخت نیست و اگر ساختارهای کلان اجازه دهند و مسئولیتهای اجتماعی نهادینه شوند قابل حل شدن هستند. مهمترین مشکل کشور سوء مدیریت است. اگر مدیریت منابع داشته باشیم روال طبیعی بسیاری از فعالیتها مشخص میشود و ساماندهی شکل بهتری به خود میگیرد.
مهمترین برنامههای پیش روی شرکت عمران و بهسازی شهری که در اولویت قرار گرفتهاند چیست؟
نخست اینکه در تلاش هستیم ستادهای استانی توانمندسازی و ساماندهی را در سه بخش سکونتگاههای غیررسمی، بافتهای روستایی و فرسوده و بافتهای تاریخی راهاندازی کنیم. همچنین باید با انعقاد تفاهمنامه با دستگاههای بین بخشی که عضو ستاد هم هستند با آنها همکاریهای بیشتری داشته باشیم. اجرای پروژههای زیرساختی محلهای با کمکهای حداقلی و تشویقی برای سیستم مدیریت شهری و ساکنان سکونتگاهها، نیز یکی دیگر از برنامههای شرکت عمران و بهسازی شهری است که در دستور کار قرار گرفته و قرار شده است در هر سال با حضور دستگاههای اجرایی مختلف، چند پروژه را به اتمام برسانیم. از سوی دیگر برپایی کارگاههای آموزشی در شهرهایی که ستاد فعال دارند و همچنین در شهرهایی که هنوز فعالیت زیادی در آنها صورت نگرفته است، یکی دیگر از برنامههای شرکت است.
وضعیت مطلوب آینده را چگونه پشبینی میکنید؟ آیا روزی میرسد که فعالیتهای حوزه ساماندهی و توانمندسازی بسیار کم رنگ و تمام تلاشها معطوف به پیشگیری از ایجاد سکونتگاههای غیر رسمی شود؟
با توجه به اینکه امروزه مسئله اصلی این حوزه «شهری شدن فقر» است باید اقدامات گستردهای برای رسیدن به وضعیت مطلوب انجام گیرد. اغلب جمعیت آینده کشور به زودی جمعیتی شهری خواهد بود و شکی نیست مهاجران روستایی به شدت کاهش مییابند. برنامههایی که پیریزی شده هم منافاتی با توسعه روستایی ندارد اما نباید تصور کنیم که با بهبود شرایط، جمعیت روستایی ساکن در شهرها به روستاهای خود بازمیگردند پس باید برای وضع موجود برنامهریزی کنیم. با منابع و منافع کشور کارهای زیادی میتوان انجام داد اما مشکل این است که روسای سازمانها ترجیح میدهند فعالیتهای مدیران پیشین را انکار کرده و اقدامات مثبت را پیگیری نکنند. نمیتوان قول داد که مشکل سکونتگاههای غیر رسمی کاملا از بین برود زیرا این موضوع در سطح جهانی مطرح است و تجربه نشان داده که نمیتوان به راحتی جلوی این روند را گرفت. طبق برنامهریزیها قرار بود جمعیت حاشیهنشینها تا سال ۲۰۱۵ حدود ۵۰ درصد کاهش پیدا کند اما بعید است به چنین موفقیتی نزدیک شده باشیم. برخی کشورها مانند ترکیه در بحث تامین مسکن خیلی خوب وارد شدند اما تا زمانی که برنامهای جامع در این حوزه ارائه و اجرایی نشود موضوع سکونتگاههای غیر رسمی و حاشیهنشینی به راحتی قابل حل شدن نیست.