مهاجرت معکوس با احداث «باغ‌شهر»

پنجره ایرانیان: دولت‌های آلمان و آمریکا برای توقف روند مهاجرت به شهرهای بزرگ و مادر، تجربه شکست‌خورده دست‌کم دو دهه پیش خود و برخی کشورها را کنار گذاشته و موفق شدند از طریق تبدیل مناطق شهری کوچک و متروک به «باغ‌شهر»، جریان انتقال جمعیت را برای تنظیم نسبی حجم ساکنان شهرها، «معکوس» کنند.
  • سه شنبه 12 خرداد 1394 ساعت 11:58

مهاجرت از شهرهای کوچک و کم‌شغل به پایتخت‌ یا شهرهای دارای اقتصاد قوی، پیش‌تر فقط مشکل کشورهای در حال توسعه بود اما اخیرا طیف بزرگی از کشورها از جمله قطب‌های اقتصادی دنیا همچون آمریکا، آلمان، انگلیس، چین و ژاپن را نیز در بر گرفته و به چالش جهانی تبدیل شده است.

«اکونومیست» در گزارش جدید خود با پیش‌بینی هجوم صدها میلیون نفر جمعیت مهاجر به پایتخت‌ها و شهرهای بزرگ و مولد طی قرن جاری، نسبت به سردرگمی قریب‌الوقوع دولت‌‌های مرکزی و محلی برای چگونگی پذیرش ساکنان جدید هشدار داده است. مهاجرت بین شهری در عمده کشورها با تنها یک هدف که آن هم «یافتن شغل بهتر برای رفاه بیشتر» است، انجام می‌گیرد.

در این میان، کشورهایی که طی سال‌ها با مشکل رشد جمعیت مهاجر در شهرهای اصلی و بزرگ روبه‌رو بوده‌اند، سعی کردند با انتقال مراکز کار و فعالیت به شهرهای کوچک‌تر و مهاجرفرست، بارگذاری جمعیت شهری را تعدیل کنند اما مطابق تحقیقاتی که در اکونومیست منتشر شده، راهکار «انتقال مراکز شغلی» به دلیل عدم استقبال بخش خصوصی از جابه‌جایی بین شهری، تقریبا در همه این کشورها شکست خورده است و کماکان شغل‌های با درآمد بالا در شهرهای بزرگ نقش اصلی را در تخلیه جمعیت شهرهای اطراف بازی می‌کند.

این پدیده دو آسیب جدی متوجه کشورها می‌کند؛ از یکسو باعث افزایش شهرهای متروک و رشد هزینه سربار برای دولت مرکزی می‌شود و از سوی دیگر دولت‌های محلی در شهرهای اصلی را از بابت اداره جمعیت نامتوازن به بن‌بست می‌کشاند. «اکونومیست» برای مقابله اصولی با پدیده مهاجرت بین شهری، مدل موفق تازه آزمایش شده در دو کشور را به سایر دولت‌ها توصیه می‌کند.

اخیرا در آلمان و آمریکا، دولت‌ به جای تمرکز بر خانوارهای نیازمند شغل به مهاجرت معکوس، گروه‌های سنی بالاتر را جامعه هدف قرار داده و برای تشویق آنها به خروج از شهرهای اصلی، آلوده و پرجمعیت، چند شهر کوچک را به باغ‌‌شهر تبدیل کرده است. در این شهرها، خانه‌های خالی و مراکز متروک، با هزینه دولت، به فضاهای سبز و گردشگری تبدیل شده و با تغییر چهره محله‌ها به باغ‌شهر، جذابیت کافی برای جذب خانوارهایی که به آستانه دوران بازنشستگی رسیده‌اند و تمایل دارند تجربه جدیدی از سکونت –زندگی غیرماشینی در نقطه‌ای به دور از شلوغی- را آغاز کنند، به وجود آورده است.

مهاجرت از شهرهای کوچک به پایتخت‌ها و شهرهای بزرگ مختص ایران نیست. جهان با پدیده مهاجرت ساکنان شهرهای کوچک به مراکز اقتصادی و کلان‌شهرها مواجه شده است. این روند دو پیامد در پی خواهد داشت: نخست، پایتخت‌ها و کلان‌شهرها با هجوم خیل عظیم مهاجران مواجه می‌شوند که این خود چالش‌های بسیاری را برای دولت‌های مرکزی و محلی ایجاد می‌کند. دوم آنکه شهرهای بسیاری ساکنان خود را از دست می‌دهند و در صورت ادامه این روند در معرض خطر تبدیل شدن به شهرهای خالی از سکنه – شبیه آنچه اخیرا در مناطقی از چین اتفاق افتاد- قرار خواهند گرفت.

نشریه «اکونومیست» در تازه‌ترین شماره خود با اشاره به روند جهانی مهاجرت از شهرهای کوچک به کلان‌شهرها، پیشنهاد کرده است به جای آنکه تصمیم‌گیران با این روند روزافزون مقابله کنند، مدیریت آن را به دست گیرند. در این تحلیل آمده است: یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های جهان در قرن حاضر این است که چگونه باید صدها میلیون‌ نفری که به شهرها هجوم می‌آورند، به‌ویژه در اقتصادهای نوظهور اسکان داد. کنار آمدن با مسائل مربوط به این سیل جمعیت در کلان‌شهرها بسیار وحشتناک است، ولی دست کم این مشکلی است که وجودش تایید شده است؛ اما معمای پیچیده دیگری که این روند ایجاد کرده چندان مطرح نشده و به آن پرداخته نشده است: با شهرهایی که ساکنان خود را از دست می‌دهند چه باید کرد؟

تعداد این شهرها کم هم نیست. در حال حاضر از هر 10 شهر آمریکا یک شهر شاهد کاهش جمعیت است. در آلمان این روند در یک‌سوم شهرها مشاهده می‌شود و این تعداد نیز در حال افزایش است. گرچه بزرگ‌ترین شهرهای ژاپن در حال شکوفایی هستند، اما تعداد زیادی از شهرهای کوچک‌تر این کشور با کاهش جمعیت روبه‌رو هستند. در کره جنوبی کاهش جمعیت در چند شهر شروع شده است- روندی که پیش‌بینی می‌شود در آینده تسریع شود مگر آنکه زوج‌ها به بچه‌دار شدن تشویق شوند. کشور بعدی چین است، جایی که روند سریع شهری‌شدن سرانجام با جریان قدرتمندتر کاهش جمعیت خنثی می‌شود. انتظار می‌رود که تا اواسط قرن حاضر، آمار جمعیت شهرنشین چین به اوج خود برسد. از سوی دیگر شهرهای قدیمی دوران رونق صنعتی، از هم اکنون دچار کاهش جمعیت شده‌اند. مشاهده یک خیابان خالی که در آن مهدکودک یا مدرسه ابتدایی متروکه قرار دارد، صحنه‌ای بسیار غم‌بار است؛ اما مشکلات شهرهای متروکه بسیار بیشتر از صحنه‌های غمبار آنها است. ساختمان‌های متروکه موجب فرار سرمایه‌گذاران و جذب مجرمان می‌شود. نیروی کار باانگیزه از نقل مکان به جایی که تعداد مشتری‌ها و ارباب رجوع‌های آن رو به کاهش است، اجتناب می‌کند.

در شرایطی که شهرها به لحاظ اقتصادی به خودکفایی و استقلال می‌رسند، کاهش جمعیت شاغل به معنای آن است که شرایط شکننده‌ای برای تعهدات سنگین پرداخت مستمری‌ها ایجاد می‌شود. این سرنوشتی بود که شهر دیترویت به آن دچار شد؛ بنابراین تعجبی ندارد که دولت‌ها معمولا تلاش می‌کنند تا از شهرهای کوچک رو به فراموشی حمایت کنند. ژاپن به تازگی اعلام کرده است برای شرکت‌هایی که تصمیم بگیرند دفاتر خود را از توکیو خارج و به شهرهای کم جمعیت‌تر و کوچک‌تر منتقل کنند، معافیت مالیاتی در نظر خواهد گرفت. در آمریکا و اروپا مجموعه ادارات تجاری و بازرگانی، موزه‌های هنری و خطوط تراموا به این شهرهای متروکه بحران زده انتقال یافته‌اند تا شاید بتوانند مردم را جذب کنند؛ اما تا حدود زیادی نتوانسته‌اند که این کار را بکنند. بدتر آنکه، تلاش دولت‌ها برای بازگرداندن قشر شاغل به شهرهایی که دچار کاهش جمعیت شده‌اند نتیجه معکوس داده است. در کشورهایی همچون آلمان و ژاپن به دلیل آنکه کلان‌شهرها از اقتصاد قوی‌تری بهره‌مندند و در آنها طیف وسیع‌تری از مشاغل با درآمد بالاتر وجود دارد، مردم از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ مهاجرت می‌کنند.

حتی انقلاب تکنولوژیک که زمانی انتظار می‌رفت گره‌گشای مشکل بعد مسافت باشد، در حقیقت مشوقی شده است برای افراد شاغل که برای به اشتراک گذاشتن ایده‌هایشان در یک جا تجمع کنند. در انگلستان گرچه این روزها تولید در وضعیت رقت‌باری قرار دارد، اما آمار تولید لندن حدود 30 درصد بالاتر از سایر نقاط این کشور است. سیاست‌هایی که قرار بود از سلطه شهرهای بزرگ بکاهد، نه تنها محکوم به فنا هستند، بلکه ضدتولید شده‌اند. باید از طریق رفع محدودیت‌ها، موفق‌ترین کلان‌شهرها را به گسترش تشویق کرد. اگر مسکن بیشتری در مناطق بزرگ و پرجمعیت وجود دارد، بنابراین باید ارزان‌تر عرضه شود و مهاجرت شهروندان شهرهای کوچک، به دلیل آنکه دارایی کمی برای تامین مسکن خود دارند، باید توسط دولت تسهیل شود. باید قوانین و مقررات مربوط به اجاره که ساکنان محلی را در اولویت استفاده از مسکن عمومی قرار می‌دهند، از میان برداشته شوند چون این مقررات باعث می‌شوند مردم فقیر در جاهای غیرمولد باقی بمانند و به این ترتیب هم به آنها و هم به کل کشور آسیب وارد می‌شود.

ایده جدید باغ‌شهر

حتی اگر دولت این اقدامات را انجام دهد، باز هم افرادی در شهرهای کوچک باقی خواهد ماند. این افراد پا به سن می‌گذارند. ایجاد خطوط حمل و نقل بهتر به سوی شهرهای بزرگ تا حدودی به حل مشکلات این شهرها کمک خواهد کرد؛ اما تعداد بسیار زیادی از این مناطق کم جمعیت نخواهند توانست دوباره احیا شوند. در چنین مواقعی بهترین سیاست این است که دولت دفاتر و خانه‌های خالی و متروکه را بخرد، آنها را بکوبد و زمین را به طبیعت بازگرداند. این اقدام که نوعی از شهرسازی تحت عنوان «باغ‌شهر» را پیاده‌سازی می‌کند، در شهر دسوا-رسلا واقع در شرق آلمان و در شهر پیتسبورگ آمریکا انجام شده و به نتیجه رسیده است. این تحول نیازمند پول و ذهنیتی جدید است. برنامه‌ریزان شهری در زمینه کارآمدتر کردن شهرهای در حال گسترش، تخصص دارند. اما سالم نگه‌داشتن شهرهای در حال کوچک شدن هم به همان اندازه اقدامی باشکوه محسوب خواهد شد.


ثبت نظر

ارسال