سازمان نظاممهندسی ساختمان اگرچه در سال 73 آغاز به کار کرد اما حداقل 10 سال دیرتر این فعالیت آغاز شد؛ بهعبارتدیگر نظاممهندسی ساختمان یک ضرورت بود اما ضرورتی که دیر آغاز به کار کرد. از سوی دیگر سازمان نظاممهندسی مشمول صنعت احداث نیست به این معنا که باید دربردارنده صنعت احداث باشد، یعنی ساختمان، زیربناها و راه و ترابری، سد و شبکههای زیر سد، تأسیسات زیربنایی آبی و برقی، نفت و ... درحالیکه امروز تنها ساختمان و پزشکی و معدن نظاممهندسی دارند. کار سازمان نظاممهندسی یک کار حرفهای است. در صنف ساختمان 198 انجمن و سندیکا وجود دارد درحالیکه سازمان نظاممهندسی تنها مشمول 7 رشته میشود.
بنابراین اکنون بعد از 22 سال از فعالیت سازمان نظاممهندسی و پا گرفتن ساختار و تشکیلات آن، زمان تجدیدنظر است تا محدوده این سازمان گسترش پیدا کند. همچنین شورای مرکزی مطالعاتی را آغاز و بررسی کند طی 20 سال اخیر چه تحولات و تغییراتی در امر نظارت، طراحی و احیا در کل دنیا رخ داده است. اکنون در کشور ما نظارت بر اساس مسائل فنی و اجرایی 40 سال پیش مطرح است، حتی قیمتها بهصورت دستی است درحالیکه این سیستم 60 سال پیش منسوخ شده است. یا همچنان در تهران با بیل ستونها را تخریب یا بتن در ستون میریزند و... ازاینرو باید در مقررات، معیارها و استانداردها تجدیدنظر شود.
همانطور که از نام سازمان نظاممهندسی پیداست ماهیت آن، ایجاد نظم و انضباط در امور مهندسی است که تاکنون عملکرد سازمان در این زمینه نیمه موفق بوده است. یکی از دلایل عدم موفقیت عدم ارتباط با بخش خصوصی، بخش عمومی و بخش دولتی است. بخش عمومی شامل شوراها، شهرداری، سندیکاها و شورای هماهنگی تشکلهای مهندسی است که سازمان نظاممهندسی ارتباطی با این بخش ندارد؛ این یعنی حرفه با صنف خود ارتباطی ندارد. وقتی سازمانی کانالیزه شود و تنها با کانالهای محدودی ارتباط داشته باشد و از مشکلات صنف مربوط به خود اطلاعاتی نداشته باشد انحراف از مسیر اصلی اجتنابناپذیر است.
باوجوداین اشکالات اما این سازمان بیانضباطی کامل را به حداقل رسانده است. هرچند مشکلاتی ازجمله مجری ذیصلاح همچنان وجود دارد چراکه اگرچه در تهران بهویژه در ساختمانهای واجد ارزش مالی و طراحی سنگین مجریان ذیصلاح به کار گرفته میشوند اما در سایر مناطق نزدیک به ربع قرن است که این موضوع همچنان بلاتکلیف است.
درحالیکه دنیا بهسرعت در حال پیشرفت است و علم در ثانیه ارتقا مییابد، در کشور ما 22 سال است که قانون مجری ذیصلاح اجرایی نمیشود، همچنین نتوانستهایم طراحیهای نوین را اجرا کنیم و مهندسان ما نتوانستهاند دستاوردهای جدید دنیا را آموزش بینند و اجرا کنند.
تا زمانی که سازمانهای نظاممهندسی و شورای مرکزی از پتانسیلهای موجود در کشور استفاده نکرده و امور را به بخش خصوصی واقعی و تشکلهای مهندسی واگذار نکنند راه بهجایی نخواهیم برد. سازمان نظاممهندسی در تمام امور مربوط به خود باید با دستگاههای دولتی و عمومی از یکسو و سازمانهای خصوصی همراه و هماهنگ شود. منهای وزارت کشور، منهای وزارت راه، منهای شهرداری و شورای شهر و... نمیتوان کاری را پیش برد. از سوی دیگر در برنامهریزیها و تصمیمات، صنف را مشارکت دهد.
امروز در کشور حدود 400 هزار مهندس ساختمان در 7 رشته داریم که رها هستند؛ نه مهارتآموزی دارند، نه شغل. کل نیاز کشور ما با ارتقای بهرهوری تنها 50 تا 60 هزار مهندس است! ازاینرو زندگی بسیاری از مهندسان بهسختی میچرخد.
برای خروج از این وضعیت لازم است شمول مأموریتهای سازمان نظاممهندسی گسترش یابد. همچنین حرکت سازمانهای نظاممهندسی باید مبتنی بر یک راهبرد باشد اما نه راهبردی که با یک جلسه در ماه و سال پیش برود. ضعف عمدهای که در کشور ما وجود دارد این است که سیاستگذاری میکنیم، راهبرد مشخص میکنیم، برنامهریزی میکنیم اما حلقه مفقوده، عملیاتی کردن و سپردن آن برنامه به مجری است.
همچنین یکی دیگر از مشکلات سازمانهای نظاممهندسی حجیم بودن آنهاست که حتماً باید به سمت کوچکسازی پیش بروند.
ازاینرو ضرورت دارد جهت ارزیابی عملکرد و تصمیمات نو و تصمیمگیری در خصوص اصلاحات و ارائه یک نقشه راه همهساله اجلاس هیئت عمومی سازمان نظاممهندسی ساختمان با برنامهریزیهای دقیق برگزار شود. آنچه در این اجلاس اهمیت دارد، استفاده از مطالعات تطبیقی و استفاده از تجربیات کشورهای مشابه در حوزه صنعت ساختمانسازی است.